بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
مـسـتـقـل مـورد بـحـث قـرار دادند تا مطلب بطور كامل ، روشن و آشكار گردد و جاى هيچ گونه ترديد و ابهامى باقى نماند.
معناى عدل
معناى لغوى عدل ، جاى گرفتن هر چيز در جاى شايسته و بايسته خود است . اين معنا در كلّ جهان آفرينش حكمفرماست . حديث پيامبر اكرم (ص ) نيز بر اين معنا اشارت دارد كه فرموده است :(بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّمواتُ وَالاَْرْضُ)( 37)به عدالت ، آسمان ها و زمين بر پاست .بـه عـنوان مثال ، اگر تعادل نيروى جاذبه و گريز از مركز كره زمين ، از ميان رَوَد و يكى بر ديـگرى چيره شود، زمين به سوى خورشيد جذب و نابود مى شود يا از مدار خود بيرون مى رود و در فضاى بيكران ، سرگردان و نابود مى گردد.مـعـنـاى اصـطـلاحـى عـدل ، مـراعـات حقوق ديگران است كه نقطه برابر آن ، ظلم است ؛ يعنى حق ديگران را پايمال كردن . در رعايت عدل بايد استحقاق ها و اولويّت ها در نظر گرفته شود و هر صاحب حقى به آنچه حق و شايسته اوست ، برسد. اگر استحقاقها و اولويتها مساوى باشند، مـراعـات عـدالت بـه ايـن اسـت كه پاداش آنها مساوى باشد و اگر استحقاقها و اولويتها متفاوت بـاشـنـد، عـدالت بـا پـاداش مـتـفـاوت آنـهـا حـاصـل مـى شـود. بـراى مـثـال ، رعـايت عدالت ميان دانش آموزان يك كلاس به اين نيست كه در آزمون به همه آنان نمره اى مـسـاوى داده شـود، عـدالت مـيـان دو نـفـر كارگر به اين نيست كه به هر دو مزدى مساوى پرداخت شـود، بـلكـه عـدالت بـه ايـن اسـت كه به هر دانش آموزى به اندازه معلوماتش ، نمره و به هر كارگرى به مقدار كار و زحمتش ، مزد داده شود.عـدالت خـداونـد در سـه مـرحـله (تـكـويـن )، (تـشريع ) و (جزا) جريان دارد. خداوند، هم در تكوين و آفرينش اشيا، استحقاق و ظرفيت آن ها را مراعات نموده ، هم در تشريع و قانونگذارى ، تـاب و تـوان افـراد را لحـاظ مـى كـنـد و هـم در جـزا، آنـچـه را سـزاى نـيـك و بـد عمل افراد است به آنان مى دهد.
عدل در تكوين
خـداونـد، هـر مـوجـودى را در جـاى شـايـسـتـه و بـايـسـتـه اش قـرار داده و آن درجـه از وجـود و كـمـال را كـه اسـتـحـقـاق دريافتش را داشته ، به او عطا كرده است . در آياتى از قرآن مجيد به آفرينش جهان ، براساس عدل اشاره شده است . از آن جمله است آيه زير:(وَالسَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْميزانَ)( 38)و آسمان را برافراشت و ميزان را قرار داد.مـيـان آفـرينش اشيا و خلقتِ ويژه آن ها، انفكاكى نيست و هر چيزى خلقت و آفرينشى ويژه دارد كه خداوند، همان خلقت را به آن عطا كرده است :(رَبُّنَا الَّذى اَعْطى كُلَّ شَىْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى )( 39)پروردگار ما كسى است كه به هر چيزى آفرينش ويژه همان را داده و سپس آن راهدايت نموده است .خداوند در آيه اى ديگر، در تمثيلى بر اين حقيقت اشاره كرده و فرموده است :(اَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ اَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها)( 40)از آسمان آبى فرود آورد و رودخانه هايى به قدر ظرفيتشان جارى شدند.بـنـابـرايـن ، خـداونـد در مـرحله تكوين ، هر موجودى را به اندازه ظرفيت و استعدادش ،از بركت (وجـود) بـرخوردار كرده است . رحمت الهى و فيض وجود از ناحيه او سرازير است و هر موجودى با توجه به ظرفيت خود از آن بهره مى گيرد.
عدل در تشريع
خـداونـد در قـانونگذارى و اوامر و نواهى خويش نيز، عدالت را ارج نهاده و بيش از تاب و توان افراد بر آنان تكليفى ننهاده است ؛ (لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً اِلاّ وُسْعَها)( 41)خدا بر هيچ كس مگر به قدر توانايى او تكليف نمى كند.