مبدا و معاد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبدا و معاد - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2 ـ گـرچـه قـرآن بـراى هـدايت همه انسان ها نازل شده است و همگان مى توانند با كسب شرايط لازم بـه مـحـضـرش مـشـرّف شـونـد و از سـفـره گـسـتـرده اش بـهـره گـيـرنـد، ولى بـه علل مختلف در مواردى اختلاف برداشت پيش مى آيد و همان گونه كه تاريخ نيز نشان داده است ، ايـن اخـتـلاف هـا سـبـب شـكـل گـيرى گروه هايى شده كه به جان هم افتاده و به تكفير يكديگر پـرداخـتـه و بـا دست خود زمينه نابودى اسلام و جامعه اسلامى را فراهم ساخته اند. پيامبراكرم (ص ) ايـن آيـنده هولناك را به چشم دل مى ديد و براى جلوگيرى از وقوع آن بايد چاره اى مى انـديـشـيـد و چاره اى جز اين نبود كه مفسّرى معصوم ، كه نظرش ‍ معيار و ميزان باشد، به جامعه معرفى كند تا همه در فهم قرآن به خصوص در موارد اختلاف به او رجوع كنند و همه مفسّران ، تفسير خويش را با اين معيار همسان گردانند و راه سوء استفاده را بر دشمنان بربندند.

3 ـ تشكيل حكومت براى اجراى احكام و ايجاد زمينه رشد و تعالى انسان ها لازم و حفظ آن واجب است .

پـيـامـبـر(ص ) پس از هجرت به مدينه اين حكومت را بنيان نهاد و اينك پس از گذشت يك دهه از عـمـر حـكـومـت ، زمـان ارتـحال آن وجود مقدس فرا رسيده بود و حضرت مى ديد كه حكومت نوپاى اسلامى با چند مشكل روبه روست :

اوّل ـ كـسـانـى بسيار بودند كه به پيروى از جوّ عمومى و با مشاهده قدرت و شوكت مسلمانان ، بـه خـصـوص پـس از سـال شـشـم هـجـرى و بـعـد از فـتـح مـكـه در سـال هـشـتـم هـجـرى ، اسـلام آورده بـودنـد، ولى ايـمان به قلب آنان راه نيافته بود و آمادگى داشـتـنـد كـه بـا وزش هـر بـادى بـلرزند و از اسلام روى برتابند و راه كفر و ارتداد در پيش گيرند.

دوم ـ گـروهـى نـيـز بـا تـوجـه بـه شـرايط، رنگ عوض كرده بودند و با اظهار اسلام در پى فرصت براى ريشه كن ساختن اين آيين آسمانى بودند. اينان منافقانى بودند كه زير پوشش اسـلام ظاهرى براى رسيدن به آمال دنيايى خود مى كوشيدند و براى آينده پس از پيامبر(ص ) ونـقـشـه ها و برنامه ها داشتند. پيامبر بيشترين خطر را از اين ناحيه مى ديد و آيات بسيارى از قـرآن نـيز در افشاى نقشه ها و دسيسه هاى آنان نازل شده بود و با وجود مبارزه شديد پيامبر، همچنان در درون جامعه اسلامى ريشه دوانيده و مايه گرفته بودند.

سوم ـ با توجه به اينكه تقريباً در سال دهم هجرى ، اسلام همه شبه جزيره را فتح كرده بود و به صورت قدرتى در برابر ديگر قدرت هاى جهانى آن روز نمود يافته بود، طبيعى بود كـه از سـوى آنـان بـا خـطـر روبـه رو بـاشـد. بـا تـوجـه بـه مـوارد فـوق و مـوارد مـشابه ، پيامبر(ص ) يقين داشت كه واگذاردن حكومت و تعيين نكردن جانشين به معناى رها كردن حكومت بر لبـه پـرتـگـاه است و در آن صورت پس از وفات وى ، حكومت به دست افراد ناشايسته و بى كـفـايـت خـواهـد افـتـاد و هـر آن مـمـكن است از ميان رود و رنج هاى بيست و سه ساله اش تباه شود. بـنـابـرايـن ، چـاره اى نـبـود جز اين كه شايسته ترين ، عالم ترين ، مديرترين و مدبّرترين فرد را براى حكومت پس از خود تعيين كند و با استفاده از اختيار ولايتى ـ كه خدا بدو داده بود و مردم نيز پذيرفته بودند ـ او را به جانشينى نصب كند و از مردم برايش بيعت گيرد.

از اين رو بـود كـه آن حـضـرت در حـديـث مـعـروف ثـقـليـن ، اهـل بـيـت خـود را بـه عـنـوان قـريـن ، عـِدل ، مـفـسـّر و مـبـيـّن قـرآن مـعـرفـى كـرد و در روز هـيـجـدهـم ذى الحـجـّه سال دهم هجرى در راه بازگشت از حج ، در محل غدير خم جانشينى آن امام را به همه مسلمانان اعلام نمود و از آنان بيعت گرفت .

ولايت فقيه ؛ استمرار امامت در دوران غيبت

از سال 329 هجرى دوران غيبت كبرى آغاز شد و حضور ملموس و مشهود امام معصوم در جامعه براى مـدتـى

/ 51