مبدا و معاد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبدا و معاد - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نـامـعـيـّن به تعويق افتاد. در دوران غيبت چند رويداد رخ مى نمود كه بايد از جانب امامان معصوم تكليف آن ها روشن مى گشت :

1 ـ هـمـه مـردم نـمـى تـوانـنـد احـكـام ديـن را از مـنـابـع آن اسـتـخـراج و بـدان عـمـل كـنـنـد.

بـنـابـرايـن ، در دوران غـيـبـت ، كـه دسـت مـردم از دامـان امـام (ع ) كوتاه است ، براى فراگرفتن احكام دين بايد به چه كسانى رجوع كنند؟ 2 ـ در گذر زمان مسائلى پيش مى آيد كه در دوران حضور معصوم سابقه نداشته و حكم تفصيلى آن مـشـخـص نـشـده اسـت . تـشـخـيـص و اسـتـنـبـاط حـكـم ايـن مسائل برعهده چه كسانى است ؟ 3 ـ شـيـعـيـان بـراى حـل اخـتـلاف هـا و نـزاع هـاى خود به چه كسانى رجوع كنند و چه كسانى حق قضاوت دارند؟ 4 ـ اگـر شـيـعيان توانستند براى اجراى دين ، حكومت تاءسيس كنند و نظامى بنيان گذارند، چه كسانى بايد رهبرى اين حكومت و نظام را برعهده گيرند.

مـورد اوّل و سـوم در دوران امـامان (ع ) نيز رخ نمود، به خصوص از زمان امام باقر(ع ) به بعد كـه هـم شـيـعـيـان قـوت گـرفـتـنـد و شـمـارشـان گـسـتـرش يـافـت و هـم فـقـه شـيـعـه شـكـل گـرفـت . بـا تـوجـه بـه پـراكـندگى شيعيان در كشور پهناور اسلامى ، همه آنان نمى تـوانستند بى واسطه به محضر امام شرفياب شوند و احكام و دستورهاى عملى خود را بگيرند واز سـوى ديـگـر مـنـازعـات خـود را بـه مـحضرش آورند. از اين رو، از همان زمان ، امامان شيعه ، عـالمـان و فـقـيـهـان را بـه اجـتـهـاد فـراخـوانـدنـد و بـا ارائه اصـول لازم ، آنـان را بـه كـتـاب خـدا و روايـات ، كـه حـكـايـتـگـر سـخـن و عـمـل مـعـصـومـيـن بـود، ارجـاع دادنـد تـا بـا كـمـك گـرفـتـن از آن اصـول و مـعـيـارهـا، احكام مسائل را از كتاب و سنت استخراج كنند و در اختيار شيعيان بگذارند. در مـنـازعـات نـيز شيعيان موظف بودند به فقيهان شيعه رجوع كنند و فقيهان نيز از جانب امام وظيفه قضاوت داشتند.

مورد دوم نيز در حقيقت جزئى از همين تكليف بود. در زمان امام نيز فقيهان و مجتهدان شيعه با كمك گـرفـتن از اصول و معيارهايى كه امامان به آنان آموخته بودند، به كتاب خدا و روايات رجوع مـى كـردنـد و احـكـام مـسـائل جديد را استنباط مى كردند و در صورتى كه آن مساءله ، فرعى از اصـولِ القـا شـده نـبـود، حكم آن را از معصوم مى پرسيدند. مساءله چهارم نيز از نگاه امامان دور نـمـانـد و با بيان دستورالعمل ها و تعيين اوصاف و شرايط والى و حاكم ، تكليف شيعيان را در اين باره معلوم كردند؛ چنان كه امام صادق (ع ) مى فرمايد:

بـنـگـريـد، آن كـس از شـمـا كـه راوى حـديـث مـا و صـاحـب نـظـر در حـلال و حـرام و به احكام ما آگاه باشد [فقيه و مجتهد جامع الشرايط] به حكومت او رضايت دهيد. مـن او را بـر شـمـا حـاكم قرار دادم و هرگاه به حكم ما حكم كند و شما از او نپذيريد، حكم خدا را خـوار شـمـرده ايد. اگر او را ردّ كنيد، ما را ردّ كرده ايد، و ردّ كننده ما ردّ كننده خداست و ردّ خدا در حد شرك به خداست .( 78)

همچنين ، امام على (ع ) مى فرمايد:

هـرگـاه امـام مـسـلمانان بميرد يا كشته شود، بنابر قانون خدا بر آنان واجب است پيش ازانتخاب امامى عفيف ، عالم ، پرهيزگار و دانا بر قضاى اسلام و سنت معصومان ، كه امر مسلمانان را سامان دهـد و مـيـانـشـان حـكـم نـمـايـد و حـق مـظـلوم را از ظـالم بـسـتـانـد و حـفـظ كـنـد و امـوال عـمـومـى را گرد آورد و جمعه و جماعت و حج را اقامه كند و صدقه و زكات را جمع آورد به هيچ عملى دست نزنند و گام از گام برندارند.( 79)

بنابراين بر مسلمانان لازم است هرگاه شرايط را براى اقامه حكومت اسلامى مناسب ديدند، نخست رهـبـرى شـايـسته برگزينند و سپس تحت رهبرى او براى اقامه حكومت اسلامى بكوشند؛ همچنان كه مردم مسلمان ايران ، نخست ، رهبرى شايسته چون امام خمينى (ره ) را برگزيدند و سپس تحت رهبرى اش ، حكومتى اسلامى بنيان نهادند و چون آن امام بزرگوار دار فانى را وداع گفت ، پيش از هر كار، رهبرى شايسته ديگرى برگزيدند.

در دوران غيبت صغرى يكى از اصحاب امام زمان (عج ) به آن حضرت نامه اى نوشت و پرسيد كه در پيشامدها به چه

/ 51