اثبات توحيد - مبدا و معاد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبدا و معاد - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اِلَيْهِمْ اَنْبِيائَهُ لِيَسْتَاءْدُوهُمْ ميثاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسىَّ نِعْمَتِهِ)( 12)

وقتى بيشتر مردمان ، پيمان خدا ـ بر توحيد و خداپرستى ـ را شكستند و حق او را به فراموشى سـپـردند و برايش شرك و مانند قرار دادند، شيطان ها آنان را از معرفت خداوند دور ساختند و از پرستش او جدايشان كردند. آن گاه ، خداوند پيامبرانش را ميان مردم برانگيخت و آنان را پياپى فرستاد تا پيمان فطرى اش را از مردم بخواهند و نعمت فراموش شده اش را به يادشان آورند.

يكى از دلايل مهم فراموشى فطرت سرگرمى به ظواهر دنيا است . تماس همه جانبه انسان با جـهـان طـبـيـعـت و فـرورفـتـن در زندگى مادى ، اين كشش را در حجاب مى برد. انسان همواره تحت تـاءثـيـر عـوامـل درونى و بيرونى است كه بر گرايش هاى فطرى اش اثر مى گذارند. او، از حـسـد، جـاه طـلبـى ، خـودخـواهـى ، دنـيـادوسـتـى ، شـهـوات و امـيـال نـفـسـانى اثر مى پذيرد و خدا را فراموش مى كند. ولى گاه به هنگام پيشامدهاى سخت و بـرخـورد بـا حـوادث نـاگـوار سـهـمـگـيـن ، چـون بيمارى بى علاج ، غرق شدن در آب و سقوط هـواپـيـمـا، امـيـدش از ديـگـر مـوجودات به كلى قطع مى شود و شعله درونى و كشش فطرى اش آشـكـار مـى گردد و ناخودآگاه به پروردگار روى مى آورد و دست نياز به درگاه بى نيازش بلند مى كند.

بـسـيـارى از مـا بـارهـا ايـن حـالت تـوجـه به خدا را در لحظه هاى سخت زندگى ، در نهان خود احـسـاس كـرده ايـم و در هـنـگـامـه هـاى دشـوار، خـدا را بـا هـمـه وجـود در دل يـافـتـه ايـم ، ولى پـس ‍ از رهـايـى ، ديـگـر بـار در زنـدگـى مـادّى غوطه ور شده و خدا را فراموش كرده ايم .

قـرآن كـريـم در مـوارد بـسـيـارى به انسان هشدار داده و اين حالتش را، كه در وقت بيچارگى و درماندگى به خدا روى مى آورد و پس از رهايى ، او را فراموش مى كند، نكوهش كرده است :

(ثـُمَّ اِذا مـَسَّكـُمُ الضُّرُ فـَاِلَيـْهِ تـَجـْئَرُونََ ثـُمَّ اِذا كـَشـَفَ الضُّرَّ عَنْكُمْ اِذا فَريقٌ مِنْكُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ)( 13)

سپس ، وقتى گرفتارى به شما رو آورد، به سوى خداوند ناله و زارى مى كنيد [تاگرفتارى را بـرطـرف كـنـد].

سـپـس ، هـنـگـامـى كه گرفتارى را از شما دور مى كند، گروهى از شما به پروردگارشان شرك مى ورزند.

اين كه انسان در آن لحظه ها با توجهى خالصانه خدا را مى خواند و با همه وجود به او رو مى كند بدين دليل است كه اميدش از همه جا قطع شده و از غير خدا بريده است . اگر انسان بتواند هـمـواره ايـن حـقـيقت را، كه اسباب و علل مادى و طبيعى از خود استقلالى ندارند، احساس كند و به ناتوانى و درماندگى خود و ديگر موجودات ايمان آورد، درخواهد يافت كه :

(لا مُؤَثِّرَ فِى الْوُجُودِ اِلا اللّهُ)( 14)

در عالم هستى جز خداوند، هيچ مؤ ثر [مستقلى ] نيست .

در آن هنگام با چشم دل خدا را خواهد ديد و تجلى نور حق ، زندگى اش را روشن خواهد ساخت . امير مؤ منان ، على (ع )، مى فرمايد:

(لَنْ تَتَّصِلَ بِالْخالِقِ حَتّى تَنْقَطِعَ عَنِ الْخَلْقِ)( 15)

تا از خلق نبُرى ، به خالق نمى رسى .

اثبات توحيد

پـس از اثـبـات وجـود خـدا، مـهـمـتـرين موضوع ها عبارتند از شناخت خدا و صفاتش ، توحيد و نيز تـنـزيـه و تـقـديـس اش از هـرگـونـه شـرك . تـوحيد زيربناى تعليمات همه اديان آسمانى ، بـويـژه اسـلام اسـت و سـرچـشـمـه هـمـه صـفـات خـدا. هـيـچ يـك از صـفـات خـدا بدون توجه به اصـل تـوحـيـد درك شدنى نيست ؛ زيرا يگانگى خداوند از نامحدود بودنش سرچشمه مى گيرد و وجود بى كران اوست كه جامع كمالات است و از هر عيب و نقصى به دور. توحيد و شرك همه چيز را در زنـدگـانـى مـادّى و مـعـنـوى انـسـان در تـاءثـيـر خـويـش دارنـد، از عـقـايـد گـرفـتـه تـا اعمال از نيّات تا اخلاق و از فرد تا جامعه ؛ از اين رو، اسلام توحيد را پايه اصلى خداشناسى و مـايـه زنـدگـانـى انـسـان و شـرك را گـناهى نابخشودنى دانسته است . حضرت على (ع ) مى فرمايد:

(اِنَّ اَوَّلَ عِبادَةِ اللّهِ مَعْرِفَتُهُ وَ اَصْلُ مَعْرِفَتِهِ تَوْحيدُهُ)( 16)

/ 51