تعريف علّت و معلول - مبانی فلسفه اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی فلسفه اسلامی - نسخه متنی

محمدعلی امینیان لنگرودی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ما در كانون وجود خودبا علم حضورى احساساتى داريم. ما فكر مى كنيم اراده مى كنيم و تصميم مى گيريم.

آيا مى توانيم اين افعال و اعمال را بدون وجود نفسمان انجام دهيم؟ آيا مى توانيم بدون نفس تصميم بگيريم و اراده كنيم؟ حتماً خير. پس اين نفس است كه منشأ اراده تصميم و… مى شود و به تعبير ديگر اين نفس است كه علت بروز و پديد آمدن اين افعال مى شود و اين افعال نفسانى معلول نفس است.

با اثبات وجود عليّت در سراسر جهان (كه بايد آن را از بديهيات شمرد و انكار آن را مكابره دانست) در مى يابيم كه سرتاسر جهان لباس علّيّت و معلوليّت پوشيده و به هر چيزى كه اشاره كنيم يا علّت است براى چيزى و يا معلول و يا هم علت است و هم معلول.اگر در ميان اشياى خارجى رابطه عليّت و معلوليّت وجود نداشته باشد بايد هر چيزى بتواند بدون علت و به صورت تصادف به وجود بيايد و هرچيزى بتواند از هر چيزى صدور پيدا كند و هيچ قانون علمى قابل قبول نباشد و نيز هيچ حادثه اى قابل پيش بينى نباشد.

در نهايت اگر قانون علّيّت در سرتاسر جهان حكمفرما نباشد نبايد هيچ كار نيك يا بدى را به كسى نسبت داد و بايد هركسى بتواند در رابطه با هر عملى از خود سلب مسؤوليّت كند.

خلاصه حدوث حوادث جهان در مقاطع مختلف و در مكان ها و زمان هاى متفاوت خود بهترين دليل براى ثبوت و تحقق علّيّت و اثبات وجود علّت و معلول است.

تعريف علّت و معلول

(علّت) چيزى است كه چيز ديگر يا در وجود و يا در بقا محتاج به آن است. به شىء محتاج (معلول) مى گويند;

مثلاً سوختن محتاج به آتش است. تا آتش نباشد سوختن تحقق نمى يابد; پس آتش (علّت) و سوختن (معلول) است.

اقسام علّت

علّت داراى تطوّرات و ويژگى هايى است كه از اين نظر به اقسامى منقسم مى شود:

1. علّت يا تامّه است يا ناقصه. (علّت تامّه) چيزى است كه چيز ديگرى را به وجود مى آورد و در به وجود آوردنش نيازى به غير خود ندارد; مانند: علّيّت نفس نسبت به افعال خود.

گرچه ممكن است به اين مثال اشكال شود به خاطر آن كه نفس نيز در وجود و بقا و فعاليّت خود نياز به خالق

/ 187