ب. مراحل تدوين‏ - مبانی حاکمیت‏ در قانون اساسی ‏جمهوری اسلامی ایران‏ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی حاکمیت‏ در قانون اساسی ‏جمهوری اسلامی ایران‏ - نسخه متنی

حسین جوان آراسته

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ب. مراحل تدوين‏

متن اوليه اصل چهارم در جلسه سيزدهم به اين صورت ارائه گرديد: «كليه قوانين و مقررات مدنى، جزايى،
مالى و اقتصادى، ادارى، فرهنگى، نظامى و غيره بايد با رعايت كامل موازين اسلامى باشد.»(18)

در مباحث جلسات سيزدهم و چهاردهم از ميان پيشنهادهاى فراوانى كه در زمينه تغيير عبارات و يا تكميل
متن ارائه شد، دو پيشنهاد مهم در دو مرحله مطرح گرديد كه در تكميل متن فوق هر يك ناظر به نكته خاصى
بود. پيشنهاد اول، حاكم دانستن اين اصل بر اطلاق و عمومات اين قانون و مقررات ديگر بود.(19) به دنبال
اين پيشنهاد، تشخيص ِ انطباق يا عدم انطباق قوانين و مقررات با موازين اسلام بر عهده «فقهاى شوراى
نگهبان» قرار گرفت.(20)

پس از مباحث طولانى، دو پيشنهاد فوق تلفيق و با اندك تغييرى چنين ارائه گرديد: «اين اصل بر اطلاق يا
عموم همه اصول قانون اساسى و قوانين و مقررات ديگر حاكم است و تشخيص اين امر بر عهده فقهاى شوراى
نگهبان است.»(21)

با اين اصلاح، اصل چهارم كه در حقيقت از سه قسمت تشكيل شده بود به تصويب رسيد.(22) بدين ترتيب تصويب اصل
چهارم چهار مرحله را طى كرد:

1 . تدوين متن اوليه (صدر اصل) توسط گروه مأمور بررسى اصول كلى و اهداف قانون اساسى و ارائه آن به
مجلس‏

2 . پيشنهاد تكميلى اول (حاكم بودن اصل بر اطلاقات و عمومات...)

3 . پيشنهاد تكميلى دوم (تشخيص اين امر توسط فقهاى شوراى نگهبان)

4 . اصلاح نهايى
 

گفتار سوّم
‏ معنا و مبناى اصل چهارم

الف. مفهوم اصل چهارم

اصولاً واژگان و عبارات قوانين و به ويژه اصول قانون اساسى بايد واضح و خالى از ابهام باشد. تدوين
كنندگان قانون اساسى نيز از اين لحاظ در اصل چهارم وسواس به خرج داده‏اند امّا تبيين چند اصطلاح
مى‏تواند تصوير روشن‏ترى از محتواى اين اصل را ارائه كند .

1 . قوانين و مقرّرات:

قوانين از نظر سلسله مراتب به قانون اساسى، قانون عادى و مقرّرات دولتى تقسيم
مى‏شوند. اين سلسله مراتب از آن جهت است كه قانون اساسى توسط مجلس مؤسّسان يا خبرگان، قانون عادى
توسط مجلس شوراى اسلامى (ملّى) و مقرّرات دولتى كه عبارت‏اند از تصويب نامه‏ها، آيين‏نامه‏ها و
بخشنامه‏ها توسط هيأت دولت يا دستگاه‏هاى دولتى تصويب مى‏گردند .

بدين ترتيب، لزوم انطباق با موازين اسلامى نه فقط قوانين مصوّب مجلس بلكه همه تصويب نامه‏ها،
آيين‏نامه‏ها و بخشنامه‏ها را نيز شامل مى‏گردد .


2 . موازين اسلامى:

منظور از موازين اسلامى همان احكام شرعى است. حكم شرعى يا واقعى است يا ظاهرى؛ حكم
واقعى حكمى است كه به جهل به واقع مقيد نمى‏باشد در حالى كه جعل حكم ظاهرى هنگامى است كه جهل به حكم
واقعى وجود داشته باشد، مانند احكامى كه از طريق اصول عمليه استنباط مى‏گردد. حكم واقعى هم يا اوّلى
است يا ثانوى؛ حكم اولى، حكمى است كه براى افعال يا اشيا در حال طبيعى آن‏ها و بدون در نظر گرفتن
عناوين ثانوى جعل گرديده است، مانند وجوب نماز صبح و حرمت شراب و حكم ثانوى حكمى است كه موضوع آن به
وصف اضطرار، اكراه، حرج، ضرورت و عناوين ثانويه ديگر متصّف گردد، مانند عدم حرمت شراب به هنگام
اضطرار .

نوع ديگرى از احكام وجود دارد كه به آن‏ها «حكم حكومتى» گفته مى‏شود. اين احكام، همان احكام ثانوى
هستند كه با توجه به مصالح جامعه توسط حاكم اسلامى وضع مى‏شوند. در فرمان امام خمينى به مجلس شوراى
اسلامى چنين آمده است: «آن‏چه در حفظ نظام اسلامى دخالت دارد كه: فعل يا ترك آن موجب اختلال نظام
مى‏شود؛ و آن‏چه ضرورت دارد كه ترك يا فعل آن مستلزم فساد است؛ و آن‏چه فعل يا ترك آن مستلزم حرج

/ 126