بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
و بالاخره فشار سياسى موذيانه و بسيار سختگيرانه و گاه وحشيانه دستگاه از سويى ديگر . اگر چه آماج اين تيرهاى زهرآلود همه بودند . اما آنكه از آن مى خست سينه طلاب و فضلاى جوان و بى باك و دريا دلى بود كه كوه فشارها و رنجها از بلنداى غيرت و همتشان كوتاه مى آمد و دل مواج از صفا و عشقشان به اين همه نمى آلود و حتى گاه سختى و پريشانى را حس هم نمى كرد . كسى چه مى دانست آن روز كه در حوزه و در اين مدارس نيمه ويران و اين حجره هاى تاريك و نمور چه مى گذرد ؟ از ظواهر امر خيلى كمتر از آنچه بود دانسته مى شد . نه فقرشان نه درسشان و نه مبارزه شان چنان كه بود شناخته نبود . امروز هم آن روزگار و آن روزگاره مردان هنوز در ابهامند . هيچ گزارشى از آن روز حوزه هاى علميه - از جمله مشهد - كه بتواند تصويرى اگر چه نه چندان كامل از روابط حوزه اى و قشرى از احساسات و درك قشرهاى مختلف حوزه از موقعيت طلاب و فضلاى جوان و نقش ويژه آنان از وضع مدرسين قديمى و فضلاى مسن از وضع اساتيد بزرگ و رؤساء و ديگر علماى شهر به دست دهد وجود ندارد . و بدين ترتيب حوزه فقاهت اسلام در مهمترين دورانهاى سراسر تاريخش - يعنى دورانى كه به مبارزه اى خطير و موفق دست زده و سرانجام حاكميت اسلام را به بار آورده است - داراى وضعى ناشناخته و مبهم است و از آن هيچ گزارش محسوس و عينى كه محصول ديدارى از نزديك باشد در دست نيست . كسى به فكر نيفتاده و آن هم كه افتاده و قدمى برداشته از حدود ظواهر و نماها پا فراتر ننهاده است . يقينا حوزه در آن روز همين نواب و باقريه و ميرزا جعفر و سليمانخان نبود و مدرسه ها همين كتيبه و حجر و ايوان و متصدى و خادم و نظام آموزش و تربيتى همين درس ادبيات و فقه و اصول . . . در خلال اين همه آن فرهنگ خاص حوزه هاى علميه و تربيتهاى فاخر هزار ساله نيز بود و آن عصمت و قناعت غريبانه و ساده لانه و آن احساس مسؤوليت دين شناسى و دين آموزى و آن روح تعليم و تعلم جدى و دور از وسوسه مدرك و شغل