بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
كوتاهى را كه صاحب آن كتابخانه به خط خود نوشته و جزوه را تمجيد كرده بود نابود كند تا اثر آن دست و ذهن نامحرم و ناپاك بر اين نوشته نباشد و نماند . به ميان آمدن جزوه اصلى يادداشتها و پيشنويس را زائد ساخت و به جاى آن براى چاپ به برادران در كنگره جهانى حضرت رضا ( ع ) تحويل شد . بارى اكنون اين گزارش كوتاه و ناقص در پيش روى ماست . هرگز گمان نمى رفت كارى چنان متواضعانه و غريبانه چنين تشريفى بيابد . اگر چه گرد آوردن اطلاعاتى بكر و نامعهود دست تنها و بى هيچ همكارى و كمك آنهم براى كسى كه به اين گونه تتبعها و كنجكاويها ناآشناست و آنهم با وضع آن روز مشهد و من زحمت طاقت فرسايى داشت . چه ساعتهاى كسل كننده اى كه به سر كشيدن به اين و آن مدرسه و شمردن حجره ها و خواندن كتيبه ها و پرس و جو از خادم و متصدى بى خيال و بى اعتنا گذشت و چه دردسرها و دلهره ها كه از نگاه بدبين و تهديد كننده مأمور اوقاف آن روز مشهد ( 1 ) كه خويشاوندى نزديكش با ساواك را مى دانيم . به طلبه زندان رفته و تحت تعقيبى چون من تحميل شد . اما اين نوشته اگر بايد مورد لطف و توجه قرار گيرد
لااقل به نظر شخص من
بدان جهت نيست كه براى آن زحمتى كشيده شده است بلكه بيشتر از آن روست كه اين اوراق رنجنامه خاموش قشرى مظلوم و مستضعف است . قشرى و جامعه اى كه آن روز با همه تنگدستى و قناعت يك لحظه از چشم انتقامجوى و بهانه طلب دستگاه جبار دور نبود . گوئى همه توان و قدرت بازوى سياستهاى حاكم بايد بر اين موجود مستضعف و پاكدل و سرشار از صفا و ايمان آزموده مى شد . . . بر حوزه علميه . از همه سو باران بلا و محنت بر آن مى باريد فقر و نياز مادى از يكسو تحقير و اهانت زمامداران و همه كسانى كه از فرهنگ دست آموز آنان تغذيه مى شدند از يكسو بى خيالى و غرور و وابستگى بعضى از معاريف و سرجنبانان معمم از يكسو ميدان نيافتن براى رشد و شكوفايى استعدادهايى كه گاه در حد اعجاب بود از يكسو -1 خدام و متصديان مدارس غالبا مأموران اوقاف بودند .