کندوکاوی در سویه های پلورالیزم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کندوکاوی در سویه های پلورالیزم - نسخه متنی

محمدحسن قدردان قراملکی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درگذشته‌ي‌ نه‌ چنداان‌ دور، روشنفكران‌ و منورالفكرها ـ مانند كيوان‌قزويني‌ ـ در
نوشته‌هاي‌ خود بحث‌ تعدد اديان‌ را مطرح‌ كردند و عالماني‌مانند حاج‌ شيخ‌ مجتبي‌ قزويني‌
به‌ نقد آنها پرداختند. رهاورد چنين‌مباحثي‌، رونق‌ و گرمي‌ بازار بحث‌ درباره‌ي‌ تعدد اديان‌
بود؛ مثلاً در سال‌1341 ش‌ كتابچه‌اي‌ به‌ نام‌ تأسيس‌ كانون‌ يكتاپرستي‌ جهاني‌ منتشر شد و
درآن‌ تصريح‌ شده‌ بود كه‌ متدينان‌ به‌ تمامي‌ اديان‌ آسماني‌ و يا آنان‌ كه‌ با
چنين‌عقايدي‌ آشنايي‌ ندارند، رستگار، و از عطوفت‌ الهي‌ برخوردارند.
اگر پيروان‌ هر يك‌ از مذاهب‌ اين‌ طور فكر كنند كه‌ فقط‌ خودشان‌ رستگارند،چنين‌ طرز تفكري‌
با روح‌ عدالت‌ خداوندي‌ منطبق‌ نخواهدبود.
از شخصيت‌هاي‌ معروفي‌ كه‌ به‌ اين‌گونه‌ مباحث‌ علاقه‌ نشان‌داده‌اند،مرحوم‌ علامه‌
طباطبايي‌ و شهيد مطهري‌ و مهندس‌ بازرگان‌ است‌.
علامه‌ طباطبايي‌ در پاسخ‌ به‌ پرفسور هانري‌ كرين‌ كه‌ مدعي‌ بود:«همه‌ي‌ اديان‌ حق‌ بوده‌
و يك‌ حقيقت‌ زنده‌ را دنبال‌ مي‌كنند» مي‌گويد:
اسلام‌ در حق‌ كساني‌ كه‌ عقايد حقه‌ و مواد ديني‌ بر ايشان‌ بيان‌ نشده‌ يا بيان‌شده‌ و
نفهميده‌اند، كمال‌ مسامحه‌ را روا داشته‌ آنان‌ را مستضعفين‌مي‌نامد.
علامه‌ شهيد مطهري‌ نيز با طرح‌ اين‌ سئوال‌ كه‌: آيا ديني‌ غير از اسلام‌مقبول‌ است‌؟ و يا
دين‌ مقبول‌ منحصر به‌ اسلام‌ است‌؟ مي‌نويسد:
آيا آنچه‌ لازم‌ است‌ فقط‌ اين‌ است‌ كه‌ انسان‌ يك‌ ديني‌ داشته‌ باشد و حداكثراين‌ است‌
كه‌ آن‌ دين‌ منتسب‌ به‌ يكي‌ از پيغمبران‌ آسماني‌ باشد و ديگر فرق نمي‌كند كه‌ كداميك‌ از
اديان‌ آسماني‌ باشد؟ مثلاً مسلمان‌ يا مسيحي‌ يايهودي‌ و حتي‌ مجوس‌ باشد؟ يا اين‌ كه‌ در هر
زمان‌ دين‌ حق‌ يكي‌ بيش‌نيست‌؟
از اين‌ اشاره‌ي‌ مختصر به‌ پيشينه‌ پلوراليزم‌ برمي‌آيد كه‌ اين‌ بحث‌،مقوله‌ نسبتاً
كهني‌ است‌ كه‌ عالمان‌ و انديشوران‌ اسلامي‌ از چندين‌ دهه‌ي‌پيش‌ بدان‌ توجه‌ كرده‌ و
به‌ شبهات‌ مطرح‌ پاسخ‌ گفته‌اند. آري‌؛ آنچه‌ در اين‌سال‌هاي‌ اخير اتفاق  افتاده‌ است‌،
استفاده‌ از تعابير و واژه‌هاي‌ تازه‌ و بيشتردر قالب‌هاي‌ مختلف‌ و چه‌ بسا در هم‌آميخته‌ با
شعر و مغلطه‌ است‌؛ يعني‌همان‌ شيوه‌هايي‌ كه‌ گروه‌ خاصي‌ از مخاطبان‌ و خوانندگان‌ را
تحت‌ تأثيرقرار مي‌دهد.
 
* 3. مباحث‌ مقدماتي‌*
* تعريف‌ پلوراليزم‌*
پلوراليزم‌ در لغت‌ به‌ معناي‌ تكثر و تعدد است‌. اين‌ اصطلاح‌ مانند واژه‌سكولاريزم‌ نخست‌
در حوزه‌ي‌ كليسا به‌ كار رفت‌ و به‌ اشخاصي‌ كه‌ دركليسا داراي‌ مناصب‌ و مشاغل‌ متكثري‌
بودند، اطلاق  شد. گويا اين‌اصطلاح‌ را اولين‌بار لوتسه‌ در سال‌ 1841 ميلادي‌ در كتاب‌
خود،مابعدالطبيعه‌ وارد فلسفه‌ كرد.
معناي‌ اصطلاحي‌ پلوراليزم‌  مانند معناي‌ لغوي‌ آن‌، متعدد و متكثراست‌. اين‌ تكثر به‌
اختلاف‌ ديدگاه‌ها و قرائت‌ها از پلوراليزم‌ برمي‌گردد،و هر مكتبي‌ قرائتي‌ خاص‌ از آن‌
ارائه‌ مي‌كند.
از اين‌ رو نمي‌توان‌ براي‌ پلوراليزم‌ يك‌ تعريف‌ جامع‌ و مانع‌ ذكر كرد.اما معناي‌ شايع‌ و
رايج‌ آن‌، تكثر و تعدد اديان‌ حق‌ است‌. بر اين‌ مبنا،حقيقت‌ در دين‌ خاصي‌ خلاصه‌ نشده‌
تمامي‌ اديان‌ الهي‌ و يا حتي‌ تمامي‌مكاتب‌ بشري‌، بهره‌اي‌ از حقانيت‌ را دارا هستند؛
يعني‌ همه‌ درصراط‌هاي‌ مستقيم‌ گام‌ برمي‌دارند.
 
* تعريف‌ دين‌*

/ 54