بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
براهينى كه آورده اند ثابت شود، تا زمين خدا از حجتى كه بر صدق گفتار و جواز عدالتش نشانه ى الهى دارد خالى نماند.نتيجه آن كه، تحقق هدف آفرينش انسان، كه معرفت مبدأ، معاد و ساير مجهولات است، بدون بعثت انبيا محقق نمى گردد. خداوند سبحان بر اساس حكمت خود و قابليت هاى انسان در پذيرش دعوت، پيامبران را مبعوث ساخت، تا توحيد و يكتاپرستى و اميدوارى به آخرت را به انسان ها بياموزند و اختلاف ها و خصومت هاى مردم را رفع سازند و با تبشير و انذار مردم و تشكيل حكومت دينى و آموزش كتاب و حكمت، بربندگان اتمام حجت نمايند.
ضرورت بعثت انبيا از ديدگاه متكلمان و حكما
متكلمان اسلامى بر اساس اصل حسن و قبح عقلى و قاعده ى لطف، به اثبات مسئله ى ضرورت بعثت پيامبران پرداخته اند. آنان مى گويند:بعثت انبيا، به جهت بيان زشتى و زيبايى افعال و احوال قيامت، لطف است و لطف (احسانى كه بندگان را، با حفظ اختيار، به طاعت خدا نزديك و از معصيت او دور مى سازد) حسن عقلى دارد و آنچه عقلا حسن و نيكو باشد، بر خداوند واجب است.[21]استاد مصباح در كتاب راهنماشناسى، براى اثبات ضرورت بعثت انبيا، از برهانى استفاده مى كند كه از سه مقدمه تشكيل شده است:1 . هدف آفرينش انسان، تكامل اختيارى است;2 . تكامل اختيارى انسان، در گرو افعال اختيارى است;3 . شناخت هاى عقلى و حسى انسان براى تشخيص راه كمال و سعادت كافى نيست;4 . پس خداوند مى بايست راه ديگرى غير از حس و عقل را براى رساندن انسان به كمال نشان دهد.[22]فيلسوفان اسلامى، هم چون ابن سينا، با ذكر مقدماتى كه ناظر بر جنبه ى اجتماعى انسان است، بر لزوم بعثت انبيا استدلال كرده اند:1 . انسان به زندگى اجتماعى تمايل دارد; انسان به لحاظ فطرى و طبيعى و شايد به دليل مدنى بالطبع يا مستخدم بالطبع بودن، متمايل به زندگى اجتماعى است; و يا اين كه انسان كمال جو مى باشد و تكامل و ترقى انسان با زندگى اجتماعى امكان پذير است; 2 . زندگى اجتماعى و دسته جمعى به قوانين اجتماعى نيازمند است; زيرا هر انسانى به مقتضاى غريزه ى سودجويى، تلاش مى كند تا منافع را براى خود جذب كند و همين امر سبب تعدى به حقوق هم نوعان، و در نهايت، منشأ تزاحم در منافع مى گردد و براى رفع و تعديل اختلاف ها و تزاحم ها بايد قوانين اجتماعى وضع شوند; 3 . تنها قوانينى مى توانند سعادت و كمال انسان ها را تضمين و اختلاف هاى آنها را بر طرف كنند كه نيازهاى واقعى و طبيعى بشر را در همه ى جنبه هاى معنوى و مادى، دنيوى و اخروى، و فردى و اجتماعى مورد توجه قرار دهند و منافع و سعادت همه ى انسان ها را در نظر داشته باشند; 4 . تنها حق تعالى قادر به وضع چنين قانونى است; زيرا لازمه ى آن، آگاهى به تمام ساختمان وجودى انسان واسرار و رموز آفرينش اوست و جز خداوند كسى توان كسب اين علم و معرفت را ندارد; 5 . قانون گذار بايد با مردم سخن بگويد، تا آنها از وضع قوانين اطلاع يابند;[23] و چون همه ى انسان ها صلاحيت دريافت سخن و وحى الهى را ندارند، پيامبرانى از بين آنان براى ابلاغ وحى مبعوث شدند.
شبهات منكران لزوم بعثت انبيا
گروهى به نام براهمه و برخى ديگر، بعثت انبيا را محال و يا بى فايده و لغو دانسته اند; پاره اى از شبهات آنها به شرح ذيل است:1 . دستاوردهاى انبيا از دو حال بيرون نيست: يا با داورى هاى عقل موافق است، كه در اين صورت، بعثت انبيا كارى لغو و بيهوده است، و يا مخالف با عقل مى باشد كه در اين مورد نيز دستورهاى پيامبران قابل پذيرش نيست.پاسخ اين است كه دستاوردهاى انبيا بر دو نوع اند; نخست، دستورهايى كه كاملا مطابق عقل اند و عقل نيز