برخى گمان مى كنند كه امتحان خداوند شامل عده اى از انسان ها مى شود و يا، لااقل، انبيا و اولياى الهى را در برنمى گيرد; در حالى كه عالم، دار امتحان و ابتلاست. همه ى انسان ها، روز و شب، در تمام حركات و سكنات، خواب و بيدارى، سفر و حضر، فقر و غنا، سلامتى و مرض و مانند اين ها مشمول امتحان الهى اند.قرآن از امتحان هاى طاقت فرساى حضرت ابراهيم(عليه السلام) خبر مى دهد:(وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَات فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ);[41] و هنگامى كه خداوند ابراهيم را به كلمات و ابزار گوناگونى آزمايش كرد، پس او از آنها موفق بيرون آمد، خداوند فرمود: من تو را براى مردم امام قرار مى دهم. ابراهيم عرض كرد: از فرزندان من (نيز به اين مقام مى رسند؟) خداوند فرمود: پيمان من به ستمگران نمى رسد.
4 . امانت دارى
پيامبران در امور شخصى و اجتماعى، الهى و مردمى، و مادى و معنوى، انسان هاى امانت دارى بوده اند; آنان اسرار و آيات الهى را حفظ، و كامل به مردم منتقل مى كردند. پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) نيز به علت امانت دارى، به محمد امين شهرت يافت. خداوند سبحان اين وصف را در سوره ى شعرا آيه ى 107 به حضرت نوح، در آيه ى 125 به حضرت هود، در آيه ى 143 به حضرت صالح، در آيه ى 162 به حضرت لوط، درآيه ى 178 به حضرت شعيب و در سوره ى دخان آيه ى 18 به حضرت موسى(عليه السلام)نسبت مى دهد; و به تعبير قرآن، همه ى انبيا عبارت «إنّى لَكُمْ رَسوُلٌ اَمينٌ» را براى قوم خود بيان مى كردند.
5 . احسان و نيكوكارى
پيامبران به دوست و دشمن احسان مى نمودند و عالى ترين مظهر گذشت و عفو و شكيبايى در برابر آزار دشمنان بودند. خداوند سبحان در قرآن، در بيان وصف محسنين براى انبيا مى فرمايد:(وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلاًّ هَدَيْنَا وَنُوحاً هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُدَ وَسُلَيْمَـانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذلِكَ نَجْزِي الْمُـحْسِنِينَ);[42] و بخشيديم به ابراهيم، اسحاق و يعقوب را و هر كدام را هدايت كرديم و نوح را قبل (از آنها) هدايت نموديم و از فرزندان او داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را (هدايت كرديم) و اين چنين نيكوكاران را پاداش مى دهيم.
6 . مقام خشيت الهى و نفى هر گونه خشيت از غير خداوند
مهم ترين انگيزه ى انبيا تحقق اهداف الهى است; به همين جهت، هيچ گاه از غير خدا هراس و دلهره و اضطرابى نداشتند و فقط خشيت الهى را در دل مى پروراندند. چنان كه در قرآن آمده است:(الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلاَ يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلاَّ اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيباً);[43] كسانى كه رسالت هاى الهى را تبليغ مى كنند و از خدا مى ترسند و از هيچ كس، جز خداوند خشيتى ندارند و خداوند در حساب رسى كفايت مى كند.
7 . اخلاص
اخلاص، عالى ترين مقام انسان هاى موحد است و به معناى خالص ساختن جان از آلودگى هاى شرك آميز و هوا و هوس و نفى هرگونه انگيزه ى غير الهى است; يعنى دل به گونه اى باشد كه تنها خدا در آن حضور يابد و جاى غير خدا نباشد. خداوند سبحان در آيات گوناگونى اخلاص را وصف انبيا معرفى نموده است:(وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصاً وَكَانَ رَسُولاً نَّبِيّاً);[44] ياد كن در كتابْ موسى را كه مخلص و رسول و نبى است.قرآن از زبان شيطان نقل مى كند كه هر دلى كه ذره اى ناخالصى در آن باشد، قرقگاه و حريم شيطان است و او مى تواند آن را اغوا نمايد، مگر بندگان مخلص خدا، كه شيطان به آنها راهى ندارد; (إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْـمُخْلَصِينَ)[45] هم چنين درباره ى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)آمده است:(وَمَا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْر إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى رَبِّ الْعَالَمينَ);[46] من