بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
(قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ);[73] بگو روح القدس از جانب پروردگارت قرآن را به حق نازل كرد.مفسران براى تفسير روح القدس سه بيان دارند، برخى آن را به جبرييل و فرشته ى وحى و عده اى آن را به يكى از مراتب روح انبيا و نيروى خاصى كه در پيامبران وجود دارد معنا مى كنند. بنابر تفسير سوم، روح القدس طريق سومى براى كسب علوم الهى شمرده مى شود.
13 . ارتباط با عالم ربوبيت به وسيله ى وحى
ويژگى ديگر انبيا، ارتباط آنها با جهان غيب و عالم ربوبيت است كه عمدتاً به صورت وحى تحقق مى يابد; ابتدا به آيات مربوطه اشاره مى نماييم:(نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمينُ عَلَى قَلْبِكَ);[74] اين قرآن را روح امين بر قلب تو فرود آورده است.از اين آيه استفاده مى شود كه محل فرود وحى، قلب پيامبر(صلى الله عليه وآله) است.(قُلْ مَايَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْم عَظِيم قُل لوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَدْرَاكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فُيكُمْ عُمُراً مِن قَبْلِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ);[75] بگو من نمى توانم از جانب خود قرآن را عوض كنم، من از آنچه كه بر من وحى مى شود پيروى مى كنم، من در مخالفت با پروردگارم از عذاب بزرگ مى ترسم. بگو اگر خدا نمى خواست، من آن را براى شما تلاوت نمى كردم و شما را از آن آگاه نمى ساختم، به گواه اين كه روزگارى قبل از نزول قرآن در ميان شما به سر بردم، چرا نمى انديشيد؟
معناى لغوى وحى
واژه ى وحى در تعابير اهل لغت، معانى گوناگونى دارد، از جمله: اشارت، كتابت، رساله، پيام، سخن پوشيده، شتاب و عجله، اعلام در خفا و كلام يا پيام يا نوشته اى كه به ديگران القا شود. برخى وحى را به كلام شفاهى محدود كرده اند و عده اى آن را اعم از كلام كتبى و شفاهى دانسته و بعضى آن را به معناى اعلام خبر و القاى مخفى آن به غير دانسته اند.[76]ابو اسحاق معناى سوم را پذيرفته و كسايى نيز به همين معنا دل بسته است و مى نويسد:[77] وحى عبارت است از: سخن گفتن با كلام ـ نه با اشاره و كتابت ـ با كسى كه بر غير او مخفى باشد.[78]گروهى ديگر وحى را در معناى وسيع ترى تفسير كرده و نوشته اند:وحى عبارت است از هر چيزى كه تو آن را به غير خودت القا نمايى، اعم از اين كه با اشاره باشد يا با كتابت، يا امر كردن، يا نقش نمودن بر روى سنگ ها.[79]عده اى معناى سرعت را در مفهوم وحى اخذ كرده و وحى را به اعلام سريع خفى تفسير نموده اند; بنابراين رساندن هرگونه پيام و خبرى، از هر ناحيه اى و به هر كسى، با اين شرط كه سريع و خفى باشد، وحى است.
معانى وحى در قرآن
وحى در قرآن در چهار معنا استعمال شده است:
1 . اشاره ى پنهانى و پوشيده:
(فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِـحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيّاً);[80] از محراب به سوى قومش شتافت و به اشاره به آنان القا كرد كه صبح و شام خدا تسبيح را كنند.البته ممكن است كه وحى در اين جا به معنى اعلام هم باشد.
2 . امر غريزى و تكوينى و نوعى اعلام تكوينى:
(وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتاً وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّـمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاًَ);[81] پروردگار تو به زنبور عسل وحى كرد كه خانه ى خود را در ميان كوه ها و درختان بنا كند و از همه ى ميوه ها و گل ها بهره گيرد و راهى را كه خداوند براى او آماده كرده است، طى كند.