قلمرو دین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قلمرو دین - نسخه متنی

عبدالحسین خسروپناه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اشكالى بر استنتاج هاى مذكور وارد نخواهد بود.

اگر بخواهيم دقيق تر سخن برانيم، لازم است قبل از سخن گفتن در باب جواز و عدم جواز استنتاج گزاره هاى اخلاقى از گزاره هاى دينى، به دو پرسش ذيل پاسخ مناسب دهيم:

1 . آيا گزاره هاى دينى از سنخ گزاره هاى توصيفى و ناظر به واقع اند يا از سنخ گزاره هاى عامل اند؟

2 . آيا گزاره هاى اخلاقى از سنخ گفتارهاى انشايى اند يا از واقعيت گزارش مى دهند؟

اگر گزاره هاى اخلاقى و دينى از يك سنخ باشند، در آن صورت، رابطه ى توليدى ميان آنها هيچ شبهه اى را به همراه ندارد و اگر يكى از آنها اخبارى يا انشايى باشد، در آن حال نيز دو رأى وجود دارد: نخست، ديدگاهى كه استنتاج بايد از هست را مطلقاً مغالطه دانسته است و دوم، ديدگاهى كه چنين استنتاج و قياسى را جايز شمرده است; ولى در صورتى كه مقدمات قياس مشتمل بر كبراى ارزشى و انشايى باشد، آن گاه مى توان از صغراى اخبارى و كبراى انشايى، نتيجه اى انشايى را توليد كرد. كانى و هم چنين جان سرل در كتاب افعال گفتارى، با اين بيان در صدد اثبات امكان استنتاج منطقى بايدها از هست ها برآمده اند و شكاف ميان آن دو را انكار مى كنند. «سرل» با بيان مثال هاى نقض، انكار استنتاج را، آن هم به نحو سالبه ى كليه، مورد اعتراض قرار مى دهد. مثال وى چنين است:

1 . احمد اين كلمات را در وضعيت و شرايط معينى، از جمله: بيدارى، توجه، قصد، جديت و غيره بر زبان آورد; به اين وسيله وعده مى دهم كه به شما (محمود) پنج دلار بپردازم.

2 . احمد به محمود وعده داد كه پنج دلار بپردازد.

3 . احمد خود را ملزم و متعهد ساخت كه به محمود پنج دلار بپردازد. (زيرا تعهد و الزام در معناى وعده دادن به كار مى رود).

4 . احمد ملزم است كه پنج دلار به محمود بپردازد.[6]

5 . احمد بايد پنج دلار به محمود بپردازد.

از اين مثال به خوبى استفاده مى شود كه چگونه از مقدمه ى اول توصيفى، به يك نتيجه ى ارزشى گذر كرديم.

و اما نظريه ى فيلسوفان اخلاق، در باب واقع نمايى گزاره هاى اخلاقى و به طور كلى، زبان اخلاقى، به نظريه هاى توصيفى (desc iptive) و غير توصيفى ( non -desc iptive) تقسيم مى شوند. طرف داران نظريه ى توصيفى، گفتارهاى اخلاقى را قضاياى اخبارى و واقع نما نسبت به عالم واقع معرفى مى كنند. اين دسته از فيلسوفان اخلاق، به چهار نظريه ى طبيعت گرايى، فلسفه گرايى، شهودگرايى و الهيات تقسيم مى شوند; در مقابل، طرف داران نظريه ى غير توصيفى منكر واقع نمايى گفتارهاى اخلاقى اند و به نظريه هاى انشاگرايى، احساس گرايى، توصيه گرايى و اعتبارات تقسيم مى شوند.

براى نمونه، اگر بنابه نظريه ى الهياتى و فرمان الهى، گزاره ى «عدالت خوب است.» را معادل اين جمله بدانيم كه «عدالت مأمورٌبه الهى است.»[7] و يا بنابر نظريه ى حسن و قبح ذاتى و عقلى، حسن و قبح را از اوصاف ذاتى و واقعى افعال خارجى بدانيم،[8] و يا بر اساس نظريه هايى كه مفاهيم اخلاقى را از سنخ معقولات ثانى فلسفى قلمداد مى كنند ـ كه عروض آنها را ذهنى و اتصافشان را خارجى دانسته اند ـ و مفهوم بايد را معادل ضرورت بالقياس ميان فعل اخلاقى و هدف مطلوب لحاظ مى كردند،[9] و يا معادل ضرورت بالغير بدانند و بايستى هاى اخلاقى را، همانند بايستى هاى منطقى، از سنخ هستى هاى مقدور و غير مقدور معرفى نمايند،[10] و يا هم چون جى. اى. مور به شهودگرايى گرايش داشته باشيم و اوصاف اخلاقى، مانند خوب و بد را بر ساير خصوصيات اشيا بار نماييم،[11] و يا همانند استاد مطهرى(ره) در نظريه ى روان شناسانه، خود گزاره هاى اخلاقى را بيانگر رابطه ى فعل و «من» سفلى يا «من» عِلوى انسان بدانيم،[12] در تمام اين موارد به نظريه هاى توصيفى و ناظر به واقع رو آورده ايم.

ولى اگر نظريه ى پوزيتويست هاى افراطى انگليسى، هم چون اى. جى. آير را كه گفتارهاى اخلاقى را نوعى اظهار تنفر مى دانند و يا نظريه ى عاطفى سى. ال. استيونسون را كه احكام را طرز تلقى اخلاقى گوينده براى برانگيختن كارى در مخاطب دانسته است و يا نظريه ى فيلسوفان آكسفورد را كه احكام اخلاقى را

/ 148