قلمرو دین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قلمرو دین - نسخه متنی

عبدالحسین خسروپناه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شما نكُشتيد آنها را ولكن خدا آنها را كشت و هر وقتى كه تيراندازى كرديد، شما تيراندازى نكرديد، خدا تير انداخت.

(اللهُ يَبْسُطُ الرَّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ);[216] خداوند روزى را گسترش مى دهد، براى هر كس كه بخواهد و قادر است.

(وَ اللهُ يَهْدى مَنْ يَشاءُ اِلى صِراط مُسْتَقيم);[217] و خداوند هر كس را بخواهد، به راه راست هدايت مى كند.

شايان ذكر است كه هيچ يك از آيات مذكور به معناى نفى قوانين مكانيكى و طبيعى و يا مستلزم جبر انسانى نيست. آيات فراوانى در قرآن وجود دارد كه علاوه بر پذيرش قوانين طبيعى، مانند زوجيت گياهان، حركت زمين و... بر اختيار انسان دلالت دارند و حكمت نزول قرآن و بعثت انبيا و حساب و كتاب و عقاب و ثواب است.

توضيح اين مطلب آن است كه، علت ها نسبت به هم، به چند شكل قابل تصورند:

1 . علت ها، مجموعاً و در عرض هم، يك علت تامه را براى تحقق يك معلول تشكيل مى دهند، چنين نيست كه عليت خداوند و عليت قوانين طبيعى مجموعاً، در عرض هم و با همكارى يكديگر جهان طبيعت را اداره كنند; زيرا در اين صورت، خداوند موجود نيازمندى خواهد بود كه در افعال خود شريك، بل شريكانى دارد.

2 . عليت خداوند و عليت قوانين طبيعى، علتِ جانشين پذير نيستند، كه هر كدام به طور مستقل به فعاليت بپردازند و به شكل على البدل معلول را ايجاد كنند.

3 . نقش خداوند در افعال ديگران در طول فاعل هاى ديگر است، نه در عرض و نه به جاى اين ها; يعنى اوست كه تمام هستى را با اراده ى تام و تمام خود آفريد و هستى آنها دائماً مستمند ذات اقدس اوست. اگر يك لحظه اراده ى او نباشد، هستى، نابود مى گردد، اگر اراده ى او نباشد، نه درختى هست و نه زمين و آسمان، و نه انسان و فعل و انفعالى; پس چون اين رابطه ى طولى ميان علت هستى بخش و ساير علل و عوامل در صدور افعالشان وجود دارد، مى توانيم پديده ها را هم به علل طبيعى نسبت بدهيم و هم به ذات مقدس ربوبى; اما نه به صورت مجموعى و نه به صورت جانشينى; بلكه به صورت طولى; از اين رو، خداوند سبحان در قرآن كريم گاهى افعال را به زمين، آسمان، فرشتگان، انسان و ساير موجودات نسبت مى دهد و گاهى به خود، گاهى قرآن و پيامبر را هدايت كننده معرفى مى كند و يا خود انسان را عامل هدايت و ضلالت مى داند و گاه مى فرمايد:

(إِنَّكَ لاَ تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ);[218] تو (پيغمبر) كسى را كه دوست بدارى، هدايت نمى كنى; خداست كه هر كس را بخواهد هدايت مى كند.

تو اراده دارى، ولى اگر اراده ى تو در شعاع اراده ى الهى قرار نگيرد، هيچ گاه فعل تحقق پيدا نمى كند، نمونه ى ديگر آيات، مربوط به وفات انسان است كه در يك جا به ملك الموت و يا ساير فرشتگان نسبت مى دهد و مى فرمايد:

(قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ);[219] بگو فرشته ى ملك الموت كه وكالت به او داده شده است، جان شما را مى گيرد.

و در سوره ى زمر آيه ى 42 اين عمل را به خود منتسب مى كند و مى فرمايد:

(اللهُ يَتَوَفّى الْاَنْفُسَ حينَ مَوْتِها); خداست كه جان هاى انسان ها را در هنگام مرگ مى گيرد.

اين آيات نيز با تأثيرات طولى و تأثير ملك الموت در شعاع تأثير الهى قابل تفسير است.

در اين قسمت به پاره اى از آيات كه افعال خاصى را به غير خداوند نسبت مى دهد، اشاره مى كنيم:

1 . فاعليت وسوسه، به شيطان:

(مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ);[220] (بگوپناه مى برم به پرودگار مردم) از شر وسوسه گر پنهانكار كه در درون سينه ى انسان ها وسوسه مى كند.

2 . قتال و جنگيدن و رسوا كردن به دست مؤمنان:

(قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ);[221] با آنها پيكار كنيد كه خداوند آنان را به دست شما مجازات مى كند; و آنان را رسوا مى سازد.

/ 148