قصص التوابین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قصص التوابین - نسخه متنی

علی میرخلف زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قصص التوابين يا داستان توبه كنندگان

مؤ لف : على ميرخلف زاده

مقدمه

بيشتر بدبختيهائى كه دامنگير پير و جوان جامعه انسانى مى شود، بر اثر آلودگى به بذه و گناه و معصيت
است اگر مختصر نگاهى به تاريخ اقوام و ملل گذشته ، كه جز اسمى از آنها باقى نمانده كنيم براى ما ثابت
مى شود كه علل اصلى سقوط آنها بر اثر بى باكى و حتاكى در گناه و نافرمانى خداوند متعال بوده است .

مريض اگر از دستورات طبيب خود سرپيچى كند كسالتش ممتد و غير قابل علاج مى شود، جامعه هم اگر از
دستورات و قوانين الهى سرپيچى نمايد، روز به روز به انحطاط و سستى كشانده مى شود.

گناه و تخلّف از قوانين الهى ، بزرگترين علل انحطاط و سقوط جامعه بشرى است جامعه گناهكار، هرگز نمى
تواند از مزاياى افتخارآميز بشريت و تكامل انسانى استفاده كند. شخص گناهكار، پيش از اينكه به جامعه
خود ضربه اى وارد كند، شخصيّت خود را نابود مى كند و بعد به انسانيت لطمه وارد مى نمايد.

فردى كه عاشق فضائل انسانى و آزاد مردى است ، بايد از پليدى گناه و نافرمانى قانون الهى به دور باشد.

يك آزاد مرد و انسان واقعى كسى است كه تمايلات غير مشروع خود را ترك گويد و در خزانه فكر خويش ، نيّت
گناه را هم نپروراند. زيرا فكر گناه ، و لو آنكه جامه عمل نپوشد، تيرگيهائى در دل ايجاد مى كند و به
صفاى روحانى آدمى لطمه وارد مى سازد.

حضرت مسيح على نبينا و آله و عليه السّلام به پيروان خود مى فرمود: موسى بن عمران به شما دستور داده
كه گناه نكنيد، ولى من به شما امر مى كنم فكر گناه را نيز در خاطر نياوريد، چه رسد به اينكه عمل گناه
را انجام دهيد، زيرا هر كه فكر گناه كند همانند كسى است كه در عمارت زيبا و رنگ آميزى شده اى آتش روشن
كند كه در اين صورت دود آتش ، رنگ خانه را تباه مى كند، اگرچه خانه هم نسوزد، فكر گناه هم عمل را مكدّر
و بى اساس مى كند.

پس براى اينكه آدمى از زندگى حيوانى خارج شود و يك زندگى انسانى را اختيار كند، ناگزير است كه از يك
سلسله اصول مشخّص ‍ پيروى نمايد. و لازمه پيروى كردن از اصول معيّن و مشخّص اين است كه خود را در
چهارچوب همان اصول محدود كند و از حدود آنها تجاوز ننمايد و آنجا كه هوى و هوسهاى آنى ، او را تحريك
مى كند تا از حدود خود تجاوز كند خود را نگهدارى نمايد از اين قوه (خودنگهدارى ) در لسان شرع به تقوى
تعبير مى شود.

سعادتمندترين مردم كسانى هستند كه بر هوى و تمايلات خويش ‍ حاكم باشند و پيرامون گناه نگردند و عمرى
با آرامش روانى زندگى كنند، و با روحى مطمئن و خشنود از جهان بروند؛ ولى بدبختانه اين افراد با فضيلت
هميشه و در تمام ملل و اقوام كم و در اقليّت بوده اند.

فرستادگان خدا به منظور نجات گناهكاران از سقوط حتمى ، و براى آنكه آنان را دو باره به راه فضيلت و
سعادت سوق دهند، درهاى توبه و بازگشت را به آنها راهنمائى و مردم را به عفو و بخشش خداوند اميدوار
نموده اند.

گناهكار يا بايد به راه نادرست و غلط خود ادامه دهد، و در نتيجه خود و جامعه را به خطرات شوم گناه
مبتلا سازد و يا بايد از راه غلطى كه رفته برگردد و به اميد عفو و بخشايش خداوند توبه نمايد، و عملا
انسانى پاك و خوشبخت و عاقبت به خير شود.

گناهكارانى كه موفّق به بازگشت و توبه واقعى شوند، و خود را در ظل عنايات و بخشش خداوندى از گناه پاك
كنند، ضمير و روحشان آزاد خواهد شد و ديگر در خود احساس ننگ و حقارت نمى كنند. به طورى كه گوئى هرگز به
گناه آلوده نشده بودند چنانچه پيغمبر اكرم (ص ) فرموده :

اَلتّائِبُ مِنَ الذَّنْب كَمَنْ لا ذَنْبَ لَه .

يعنى كسى كه از گناه توبه واقعى نمايد، همانند كسى است كه اصلا گناهى نكرده است .




  • غرق گنه نا اميد، مشو ز در بار ما
    بنده شرمنده تو خالق بخشنده من
    توبه شكستى بيا هر آنچه هستى بيا
    اميدوارى بجو ز نام غفار ما



  • كه عفو كردن بود در همه دم كار ما
    بيا بهشتت دهم مرو تو در نارما
    اميدوارى بجو ز نام غفار ما
    اميدوارى بجو ز نام غفار ما



/ 69