3 . خبرگان رهبرى - قانون اساسی و ضمانت های اجرایی آن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قانون اساسی و ضمانت های اجرایی آن - نسخه متنی

مصاحبه شونده: عباس کعبی؛ ویراستار: رضا مصطفی لو؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اجراى سياست هاى كلّى نظام تشكيل شد.

هم چنين از جمله وظايف رهبرى در قانون اساسى، بند هفتم اصل يكصد و دهم در حلّ اختلاف و تنظيم روابط
قواى سه گانه است [4] كه قدرت نظارت اجرايى او را بالا مى برد; چنان كه بر اساس اصل يكصد و دوازدهم
نيز رييس جمهورى در مقابل رهبرى پاسخ گو است.[5]

اصل يكصد و سيزدهم قانون اساسى، رهبرى را در درجه ى اول، مسئول اجراى قانون اساسى مى داند. اين اصل
مى گويد: «پس از مقام رهبرى، رييس جمهورى عالى ترين مقام رسمى كشور است و مسئوليت اجراى قانون
اساسى و رياست قوّه ى مجريه را جز در امورى كه مستقيماً به رهبرى مربوط مى شود بر عهده دارد». بر اين
اساس، قوّه ى مجريه كه به دو بخش كشورى و لشگرى تقسيم مى شود، بخش لشگرى به طور مستقيم مربوط به
رهبرى است و بخش كشورى به رييس جمهورى مربوط مى شود; زيرا حلّ و فصل اختلاف قواى سه گانه و تنظيم
روابط آن ها به عهده ى رهبرى است و او عالى ترين مقام بوده، داراى اختيارات ويژه مى باشد.

3 . خبرگان رهبرى

ممكن است كسى بگويد: اگر خود رهبرى تخلّف كرد، چه ضمانتى وجود خواهد داشت؟ خبرگان رهبرى، بر اساس اصل
يكصد و يازدهم قانون اساسى، صيانت از رهبرى و كارآمدى آن را زيرنظر دارد. اين اصل مى گويد: «هرگاه
رهبرى در انجام وظايف خود ناتوان شود، يا فاقد يكى از شرايط مذكور در اصل پنجم و يكصد و نهم شود يا
معلوم گردد كه از آغاز فاقد بعضى از شرايط بوده است، از مقام خود بركنار خواهد شد».

4 . شوراى نگهبان

بر اساس اصل نود و يكم قانون اساسى، كليه ى مصوبات مجلس شوراى اسلامى بايد به شوراى نگهبان فرستاده
شود تا شرعى و قانونى بودن آن ها تأييد گردد. اين اصل مى گويد: پاسدارى از احكام و قانون اساسى به
عهده ى شوراى نگهبان است.[6]

هم چنين مكانيسم ضمانت اجراى ديگرى كه از ناحيه ى شوراى نگهبان اعمال مى شود اين است كه اين شورا بر
اساس اصل نود و هشتم، تفسير قانون اساسى را به عهده دارد. [7] البته برداشت هاى متنوّع فقهى و حقوقى
از قانون اساسى آزاد است; اما فصل الخطاب همه ى برداشت ها شوراى نگهبان است; به عنوان مثال، بر اساس
اصل يكصد و سيزدهم، رييس جمهورى مى تواند بگويد قانون اساسى نقض شده است; اما اگر برداشت شوراى
نگهبان چنين نبود، سخن شورا مسموع خواهد بود.

5 . قوّه ى قضاييه

يكى ديگر از ضمانت هاى اجراى قانون اساسى، قوّه ى قضاييه است. تخلّف از قانون اساسى، در بُعد
قانون گذارى به دو شكل ممكن است:

الف. تخلف قانونى; به اين صورت كه قوانين وضع شده برخلاف قانون اساسى است، كه شوراى نگهبان با اين
موارد برخورد مى كند;
ب. آيين نامه ها و بخش نامه ها برخلاف قانون اساسى است، كه ديوان عدالت ادارى مسئول برخورد با اين
موارد مى باشد. اگر مصوبات شوراها برخلاف قانون اساسى باشد، دولت برخورد مى كند و اگر در عمل، توسط
مقامات سياسى، اجرايى، قضايى و مقامات حاكم، قانون اساسى نقض شود، قوّه ى قضاييه برخورد مى كند. بر
اساس بند سوم اصل يكصد و پنجاه و ششم، از جمله وظايف قوّه ى قضاييه، نظارت بر حسن اجراى قوانين
است [8] كه يك چيز كلّى است و شامل تخلف از خود قانون اساسى هم مى شود. در اصل يكصد و شصت و يكم تصريح
شده است كه ديوان عالى كشور، حسن اجراى قانون اساسى را به عهده دارد. [9] اين ديوان، كارهاى مختلفى
انجام مى دهد: يكى از آن ها رسيدگى به ارجاعاتى است كه به اين ديوان مى شود و آن ديوان هم وحدت
رويّه ى قضايى مى دهد. بر اساس بند دهم اصل يكصد و دهم، رسيدگى به تخلفات قانونى رييس جمهورى نيز
به عهده ى اين ديوان است.[10]

البته قانون اساسى مشخص نكرده كه محاكمه ى رييس جمهورى توسط ديوان عالى به چه شكلى صورت مى گيرد;

/ 31