شيوه هاى تدوين قانون اساسى مردم سالار - قانون اساسی و ضمانت های اجرایی آن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قانون اساسی و ضمانت های اجرایی آن - نسخه متنی

مصاحبه شونده: عباس کعبی؛ ویراستار: رضا مصطفی لو؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از آن جا كه ماهيّت حكومت اسلامى با ماهيت ساير حكومت ها اين تفاوت بنيادين را دارد كه براى كمال
معنوى انسان، اهميت بسيارى قائل است و بالاترين حق براى انسان را حقّ توحيد مى داند، آيا در تعريف،
بهتر نيست در كنار بيان رابطه ى دولت و ملّت، و حتّى قبل از آن، رابطه ى انسان با خدا مطرح شود؟

اين كه رابطه ى فرد با خدا هم در تعريف آورده شود، صحيح است; امّا از آن جا كه ما وظايف حكومت و
ملّت را تقسيم كرديم و وظيفه ى اصلى حكومت را برپايى احكام الهى دانستيم، چنان كه در آيه ى شريفه
آمده است: (الَّذِينَ إِنْ مَكَّنّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ
أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ) [6]
رابطه ى
انسان با خدا در زير مجموعه ى وظايف حكومت اسلامى بيان خواهد شد; ولى براى اين كه تعريفمان، منطق
تعاريف حقوقى را داشته باشد، رابطه ى انسان با خدا را در تعريف اخذ نكرديم; هر چند برخى رابطه ى
انسان با خدا را از جمله ى مباحث اخلاقى دانسته اند و مباحث اخلاقى را از مباحث دينى جدا مى كنند.

البته به دليل اين كه حكومت اسلامى بر حق اللّه تأكيد بسيار دارد، مى بايد بر رابطه ى انسان با خدا
تأكيد شود.

بر اساس شيوه هاى متداول در دنيا، قوانين اساسى بر چند گونه پيدايش مى يابند؟ به تعبير ديگر، منشأ
شكل گيرى و پيدايش قوانين اساسى چگونه است؟

بر اساس منشأ و نوع حاكميت، معمولاً قانون اساسى به سه شكل تولد مى يابد:[7]

1. اگر حاكميّتْ فردى، مطلقه و استبدادى باشد، قانون اساسى به عنوان يك هديه و پيش كش و تحفه از طرف
پادشاه به ملّت اهدا مى شود; چنين قانون اساسى اى از منظر مردم سالارى، ارزش حقوقى ندارد و
نمى تواند بين قدرت و آزادى جمع كند; زيرا مشروعيت آن بستگى به شخص پادشاه دارد;

2. نوع دوم قانون اساسى، قانون اساسى قراردادى يا نيمه ارمغانى است. در اين نوع قانون اساسى، حاكميتْ
بين پادشاه و ملّت تقسيم شده است; زيرا بعضى وقت ها دولت ها مجبور مى شوند حقوقى را براى ملّت ها در
نظر بگيرند; مانند قانون اساسى اى كه بعد از فرمان مشروطيّت تدوين شد. مظفرالدين شاه، بين يك دو راهى
واقع شده بود; يا بايد از حكومت دست برمى داشت يا حاكميت و قدرت را بين خود و ملّت تقسيم مى كرد;
بنا بر اين مى بينيم بعضى از كسانى كه در آن زمان، قانون اساسى را تدوين مى كردند، منصوب پادشاه
بودند و برخى نيز نماينده ى مردم;

3. نوع سوم، قانون اساسى مردم سالار است كه در اين نوع قانون اساسى، حاكميّت به شكل مطلق، از آنِ ملّت
است و هيچ كس جز ملّت نقشى در حاكميت ندارد، حتّى حُكّام.

شيوه هاى تدوين قانون اساسى مردم سالار

براى تدوين قانون اساسى مردم سالار، سه شيوه وجود دارد:

1. شيوه ى اوّل اين است كه رهبران انقلاب و كودتا يا هر حركت تحوّل انگيز و بنيادين، ابتدا پيش نويسى
به نام پيش نويس قانون اساسى تهيه مى كنند و بعد آن را به همه پرسى مى گذارند; در صورت تأييد ملّت،
قانون اساسى تلقّى مى شود. بنا بر اين در اين روش، قانون اساسى، تشكيل شده از پيش نويس و همه پرسى
است;

2. شيوه ى دوم اين است كه همانند روش قبل، رهبران انقلاب و كودتا يا هر حركت تحول انگيز و بنيادين، يك
پيش نويس تهيه مى كنند; ليكن آن را در اختيار مجلس مؤسسان [8] قرار مى دهند و هر چه مجلس مؤسسان آن را
مورد تأييد قرار داد، همان مى شود قانون اساسى;

3. شيوه ى سوم اين است كه رهبران انقلاب، كودتا و يا هر حركت تحوّل انگيز و بنيادين، هم چون دو
شيوه ى قبل، ابتدا يك پيش نويس به نام پيش نويس قانون اساسى تهيه كرده، آن را در اختيار مجلس مؤسسان
قرار مى دهند و اعضاى اين مجلس، مفادّ اين پيش نويس را بررّسى و جرح و تعديل مى كنند; سپس متن مصوّب
را به همه پرسى مى گذارند و در نهايت هر چه ملّت تأييد كرد، قانون اساسى به شمار مى آيد.

/ 31