بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
برترين مردم نزد خدا كسي است كه بهتر اطاعتش كند، به سنت پيامبرشبهتر و بيشتر پايبند باشد و كتاب خدا (قرآن) را بهتر احيا كند. ما هيچ كس رابرتر از ديگري نميشماريم، مگر به طاعت و تقوي. اين قرآن است كه در برابرما است و اين سيرة پيغمبر است كه همه ميدانيم بر مبناي عدالت و مساواتبود. (درستي اين مسير) بر هيچ كس پوشيده نيست، جز آن كه در پيغرضورزي و دشمني است، كه آن مطلب ديگري است.سپس حضرت آيه زير را تلاوت كرد:يا ايهاالناس انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا انّاكرمكم عنداللهاتقيكم.
بررسي تفصيلي رفتار مخالفان
الف) ناكثين (پيمان شكنان)
حضرت علي(ع) در نخستين روزهاي حكومتش، با اين پديدة شومروبهرو شد و پس از انجام دادن تمام مقدمات بازدارنده و خيرخواهانه ناگزيربه نبرد با آنها تن داد. اين نبرد ويژگيهايي منحصر به فرد داشت. مسلمانبودن دو طرف و حضور بزرگان صحابه در هر دو جبهه سبب شد شبهاتي درمردم پديد آمد. حضرت اين ويژگي را به مردم بصره تذكره داد وفرمود:... لكنا اءنّما اصبحنا نقابل اخواننا في الاسلام علي ما دخل فيه من الزيغوالاءعوجاج و الشبهة و التأويل ...؛ ما با برادران دينيمان به خاطر آنچيزهايي كه در امت اسلامي پديد آمد، يعني بدگماني، اعوجاج وكژانديشي، شبهه در دين و تأويل و تفسير ظاهري قرآن ميجنگيم.عمار ياسر، يكي از فرماندهان سپاه امام، در اين جنگ ميكويد:نحن ضربناكم علي تنزيله فاليوم نضربكم علي تاويله؛ ما ديروز براي دفاعاز دين خدا و تنزيل قرآن با شما جنگيديم و امروز براي تأويل قرآن وزدودن انحراف تاويلآلودتان نبرد ميكنيم.عوامل جنگ جمل پس از كشته شدن عثمان، بيشتر مردم داوطلبانه با امام بيعت كردند.در اين ميان، جمعي از بنياميه از بيعت سرباز زدند اين گروه كه از زمانرسول خدا(ص) و دلاوريهاي امام در آن عصر تلخكام بودند، در انديشةمشروط ساختن بيعت خويش به سر ميبرند. آنها به حضرت تذكر دادند تنهابه شرط مصون ماندن دارايي شان از گزند عدالت، بيعت ميكنند. امامگفتارشان را رد كرد و از بيعتشان چشم پوشيد.طلحه و زبير كه از طراحان و عاملان اصلي كشتن عثمان بودند، پيرامونعايشه گرد آمدند و به تحريك مردم پرداختند. آنها كه خود را نخستين بيعتكنندگان به شمار ميآوردند، از امام خواستند امارت كوفه و بصره را به آنهاسپارد. امام نپذيرفت و به جاي آن ولايت يمن و يمامه و بحرين را به آنها داد.طلحه و زبير، وقتي حكم امارت را از علي(ع) گرفتند، گفتند: از اين صلهرحمجزاي خيربيني. علي(ع) برآشفت و با بيان اين كه زمامداري مسلمانان را باصلة رحم كاري نيست، حكمها را پس گرفت. اين امر آتش كينه را دردلهاشان شعلهور ساخت. بنابراين، در مسير شكست بيعت گام نهادند و از اماماجازه خواستند به قصد عمره از مدينه خارج شوند. امام فرمود:والله ما ارادا العمرة و لكهما ارادا الغدرة؛ به خدا سوگند، اينان به قصدعمره نميروند، و انديشة پيمان شكني و خيانت در سر ميپرورانند.طلحه و زبير به بصره شتافتند و در آنجا با همكاري عايشه و حكمرانان بركنار شده عثمان كه به مكه روي آورده بودند، هسته مركزي «ناكثين» را ساماندادند. در اين موقيعت،