سه روايت مهم از امام صادق(ع) - فروع دین از نگاه قرآن و سنت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
«گويند حجر الاسود در ابتدا ملكي بود كه در عالم ذر شاهد بر عهدالهي مخلوقات با خدا بود.وقتي آدم به زمين هبوط نمود،بصورت سنگيسفيد شد ودر كعبه نصب گرديد.سپس دست مشركين بر آن رسيد وسياهشد.» امام صادق(ع):هركه با از حج آمده دست بدهد گويا به حجر الاسوددست زده است» گفته شده كه حضرت موسي(ع)با هفتاد پيامبر حج كرد و اين چنينلبيك ميگفت:لبيك عبدك ابن عبدك «رسولخدا(ص):مسافرت كنيد تا سلامت باشيد،تلاش كنيد تا منفعت يابيدوحج كنيد تا بي نياز شويد.» (واَذانٌ مِن الله و رسوله الي الناس يوم الحجّ الاكبر اِنَّ الله بريءٌ منالمشركين ورسوله)توبه 3 اعلامي از طرف خدا ورسول در روز حج عظيم است كه خدا ورسول ازمشركين بيزار هستند.«واذ بوأنا لابراهيم مكان البيت اَن لاتشرك بي شيئاً وطهّر بيتيللطائفين و القائمين والركّع السجود.»حج26 زماني كه جاي خانه رابرايت ساختيم كه چيزي را شريك من نگير وخانهام را براي طواف كنندگانو نمازگزاران وركوع وسجودكنندگاه پاك نما.جبرئيل نازل شد ومحلي را كه آدم(ع)براي كعبه بنا كرده بود به ابراهيم (ع)نشان داد.ابراهيم (ع) واسماعيل خاكهارا كنار زدوند ومحل كعبه را پيدانمودند.وشروع به تجديد بناء كعبه نمودند.وقتي ساختمان كعبه تمامشد،ابراهيم (ع) دعا كرد:واذقال ابراهيم ربّ اجعل هذا البلد آمناًواجنُبني وبني اَن نعبد الاصنام»ابراهيم 35 ابراهيم (ع) گفت خدايا اين محل را امن قرار بده ومن وفرزندانم را ازپرستش بتها دور نگه دارد.«سيده نفيسه،عروس امام صادق (ع)بود.او روزها را روزه وشبها را بهعبادت بسر ميبرد.وسي مرتبه به حج رفت.وبيشترش را پياده طي كرد وسخت گريه ميكرد و به پردههاي كعبه ميآويخت ومي گفت:الهي وسيدي و مولاي!متعني وفرحني برضاك عنّي.يعني خدايا با راضيشدن از من،مرا خوشحال نما.امام صادق(ع)فرمود:هر كه چهار حج بجا آورد،هر گز فشار قبر نبيند!وچون بميرد،خداوند حجهاي اورادر قبر مجسم كند كه تا روز قيامت،نماز مي خوانند وثواب آن نمازها براي او باشد.سه روايت مهم از امام صادق(ع)
كسيكه پول دارد ولي به حج نمي رود،روزقيامت،كور محشور مي شود.رسول خدا(ص)فرمود:ديشب عجايبي را در خواب ديدم!از جمله ديدم مردي از امّت مرا خواستند7عذاب كنند ولي وضوءآمد ومانععذابش شد!ديدم شياطين،مردي از امّت مرا دچار وحشت كردند ولي ذكر خداآمد واورا نجات داد!ديدم مردي از امتّم را كه مأمورين عذاب بهسراغش امدند ولي نمازآمد ومانع شد!ديدم مردي از امتّم دچار تشنگيوعطش بود وهرگاه مي خواستآب بنوشد،مانع مي شدند وليروزةرمضان آمد واورا سيراب كرد!ديدم مردي از امتّم را كه ميخواستيه گروه پيامبران،كه حلقه وار نشست بودند،بپيوندد،ولينميگذاشتند.اماغسل جنابت آمد ودست اورا گرفت ودر كنارم نشاند!ديدممردي از امتمرا كه مقابل وپشت سر وسمت