حاج‌ محمدرحيم‌ آبگوشتي‌! - فروع دین از نگاه قرآن و سنت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروع دین از نگاه قرآن و سنت - نسخه متنی

محمدتقی صرفی پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از آن‌نوشيدي‌.سپس‌ فرمود:سعي‌ بين‌ صفا ومروه‌ نمودي‌؟گفت‌:آري‌!فرمود:آيانيت‌ كردي‌ بين‌ خوف‌ و رجاء قرار گرفته‌اي‌؟گفت‌:نه‌!فرمود:پس‌ سعي‌ بين‌صفا و مروة‌ تو خالي‌ از حقيقت‌ بود وتو كاري‌ انجام‌ نداده‌اي‌.فرمود:آيا ازمكه‌ به‌ قصد مِنا بيرون‌ رفتي‌؟گفت‌:آري‌!فرمود:از رفتنت‌ به‌ مِنا در اين‌ نيت‌بودي‌ كه‌ مردم‌ را از شرّ دست‌ وفكر و زبانت‌ در امان‌ قرار دادي‌ و احدي‌ رابعداز اين‌ با دست‌ وزبانت‌ نيازاري‌ و قلبا بدخواه‌ كسي‌ نشوي‌؟گفت‌:نه‌!فرمود:پس‌ به‌ مِنا نرفتي‌!سپس‌ فرمود:آيا وقوف‌ در عرفات‌ انجام‌دادي‌؟بالاي‌ جبل‌ الرحمه‌ رفتي‌ و وادي‌ نمره‌ را شناختي‌ و خدا راخواندي‌؟گفت‌:آري‌!فرمود:آيا با وقوفت‌ در عرفات‌ نيت‌ كردي‌ كه‌ به‌ خدامعرفت‌ پيدا كني‌ و دانستي‌ كه‌ به‌ تمام‌ وجودت‌ در قبضة‌ قدرت‌ خدا هستي‌و او از نهان‌ كار وقضاياي‌ قلب‌ تو مطلع‌ است‌؟

گفت‌:نه‌!فرمود:آيا بالاي‌ كوه‌رحمت‌ كه‌ رفتي‌ در خاطرت‌ گذراندي‌ كه‌ خدا بر هر زن‌ ومرد مؤمني‌ رحمت‌مي‌فرستد و آنها را ياري‌ مي‌كند؟گفت‌:نه‌!فرمود:بر كوه‌ نمره‌ كه‌ ايستادي‌نيت‌ كردي‌ كه‌ تا خود تن‌ به‌ اوامر ونواهي‌ الهي‌ ندهي‌ ،امر ونهيت‌ نسبت‌ به‌ديگران‌ بي‌ ثمر است‌؟گفت‌:نه‌!فرمود:آيا متذكر شدي‌ كه‌ همينها شاهدطاعات‌ تو هستند و همراه‌ فرشتگان‌ نگهبان‌ به‌ امر خدا حافظ‌ توهستند؟گفت‌:نه‌!فرمود:پس‌ تو در واقع‌ در عرفات‌ نبودي‌ و بالاي‌ كوه‌رحمت‌ نرفتي‌ و كوه‌ نمره‌ را نشناختي‌ و نه‌ در نمره‌ ايستادي‌ و نه‌ خدا راآنچنان‌ كه‌ بايد خوانده‌اي‌!فرمود:هنگام‌ رفتن‌ به‌ مزدلفه‌ و برداشتن‌سنگريزه‌ها به‌ اين‌ نيت‌ بودي‌ كه‌ هرگونه‌ عامل‌ گناه‌ را از زمين‌ قلبت‌ بر چيني‌و در زمين‌ علم‌ وعمل‌ پايدار باشي‌؟گفت‌:نه‌!فرمود:آن‌ دم‌ كه‌ عبورت‌ به‌مشعر الحرام‌ افتاد آيا حالت‌ ترس‌ از خدا را كه‌ شعار اهل‌ تقوي‌ است‌ در دل‌نشاندي‌ و همچون‌ جامة‌ زرين‌ بر قامت‌ جان‌ خودپوشاندي‌؟گفت‌:نه‌!فرمود:

پس‌ نه‌ در مزدلفه‌ راه‌ رفتي‌ و نه‌ سنگ‌ جمع‌ كردي‌ و نه‌ از مشعر عبوركردي‌!سپس‌ فرمود:آيا به‌ مِنا رسيدي‌ و رمي‌ جمرات‌ كردي‌ وسر تراشيدي‌ وقرباني‌ كشتي‌ و در مسجد خيف‌ نماز خواندي‌ و بعد به‌ مكه‌ برگشتي‌ وطواف‌ بجا آوردي‌؟گفت‌:نه‌!فرمود:هنگام‌ رسيدن‌ به‌ مِنا و رمي‌ جمرات‌ ،اين‌توجه‌ را داشتي‌ كه‌ بايد به‌ نتيجة‌ كار واعمالت‌ رسيده‌ باشي‌ و خدا تمام‌حوائجت‌ را بر آورده‌ وخواسته‌ هايت‌ را اعطا كرده‌ باشد؟گفت‌:نه‌!

فرمود:آياموقع‌ رمي‌ جمرات‌ نيت‌ كردي‌ كه‌ با اين‌ رميت‌،شيطان‌ را مي‌كوبي‌ و با پايان‌دادن‌ به‌ اعمال‌ حجت‌،خلاف‌ شيطان‌ عمل‌ كردي‌؟گفت‌:نه‌!فرمود:موقعي‌كه‌ سر مي‌تراشيدي‌ به‌ اين‌ نيت‌ بودي‌ كه‌ از تمام‌ پليدي‌ها و كثافات‌ روحي‌پاك‌ گشته‌ و همچون‌ روز ولادت‌ از گناهان‌ عاري‌ گردي‌؟گفت‌:نه‌!فرمود:ازنمازي‌ كه‌ در مسجد خيف‌ خواندي‌ به‌ اين‌ حقيقت‌ رسيدي‌ كه‌ از كسي‌نترسي‌ و جز رحمت‌ خدا به‌ چيزي‌ اميدوار نباشي‌؟گفت‌:نه‌!فرمود:آيا موقع‌قرباني‌ نيتت‌ اين‌ بود كه‌ با تمسك‌ به‌ تقوا،حنجره‌ طمع‌ را ببُري‌ و از سنت‌ابراهيم‌ پيروي‌ كني‌ كه‌ با ذبح‌ فرزند و ميوة‌ دل‌ خود، سنت‌ بندگي‌ واخلاص‌را براي‌ بعد از خودش‌ پايه‌ گذاري‌ كرد؟گفت‌:نه‌!فرمود:وقتي‌ از مِنا برگشتي‌متذكر شدي‌ كه‌ اكنون‌ با بهرة‌ كافي‌ از رحمت‌ خدا به‌ اطاعت‌ الهي‌ واردشده‌اي‌ و دست‌ بر دامن‌ حب‌ّ خدا زده‌اي‌ و وظايف‌ بندگي‌ را انجام‌ داده‌ ودرمقام‌ قرب‌ خدا منزل‌ گرفته‌اي‌؟گفت‌:نه‌!فرمود:پس‌ نه‌ به‌ مِنا رفتي‌ ونه‌ رمي‌جمرات‌ كردي‌ .و نه‌ سر تراشيدي‌ و نه‌ قرباني‌ كشتي‌ و نه‌ در مسجد خيف‌نماز خواندي‌ و نه‌ طواف‌ بيت‌ كردي‌ ونه‌ حج‌ نموده‌اي‌!شبلي‌ گريست‌ ودوباره‌ به‌ تعليم‌ مناسك‌ حج‌ پرداخت‌ و سال‌ بعد با معرفت‌ به‌ حج‌ رفت‌.

حاج‌ محمدرحيم‌ آبگوشتي‌!

حاج‌ محمد رحيم‌ ايزدي‌ معروف‌ به‌ آبگوشتي‌ هر روز زيارت‌ عاشورامي‌خواند و شب‌ در

/ 35