مصاديق‌ منكرات‌ - فروع دین از نگاه قرآن و سنت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروع دین از نگاه قرآن و سنت - نسخه متنی

محمدتقی صرفی پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مصاديق‌ منكرات‌

«منكرات‌ اعتقادي‌ مثل‌ كفر- منكرات‌ اخلاقي‌ مانند فحشاء - منكرات‌ عبادي‌ مانندروزه‌ خواري‌ - منكرات‌ خانوادگي‌ مثل‌ترويج‌ فساد درخانه‌ - منكرات‌ اقتصادي‌ مانند احتكاروگرانفروشي‌ - منكرات‌ اجتماعي‌ مانند خيانت‌ و چشم‌ چراني‌ منكرات‌ سياسي‌ مانند اشاعه‌ اكاذيب‌ وشايعه‌ پراكني‌ - منكرات‌ نظامي‌ مثل‌ فرار از خدمت‌ - منكرات‌ فرهنگي‌ مانند كراوات‌وسگ‌ وويسكي‌...- منكرات‌ اداري‌ مانند رشوه‌ خواري‌ »

شرايط‌ امر بمعروف‌ ونهي‌ از منكر

1-قصد قربت‌ لازم‌ نيست‌ واگر براي‌ خودنمائي‌ هم‌ باشد اشكال‌نداردو واجب‌ است‌.

2-لازم‌ نيست‌ صد درصد به‌ نتيجه‌ برسد حتي‌ اگر يكدرصد هم‌اثر داشت‌ واجب‌ است‌.

3-اگر رفت‌ وآمد با خلافكار او را جسور كند نبايد با او رفت‌وآمد كند.

4-مراحل‌ نهي‌ از منكر: ابتدا اظهار ناراحتي‌ سپس‌ تذكر سپس‌قطع‌ رابطه‌ وراهاي‌ ديگري‌ براي‌ واداشتن‌ به‌ ترك‌ منكر.

عوامل‌ عدم‌ امر بمعروف‌ ونهي‌ از منكر

1-خجالت

‌ 2-ترس

‌ 3-شعار با يك‌ گل‌ بهار نمي‌شود

4-شعاريكدست‌ صدا ندارد

5-شعار ديگران‌ هستند

6-كار ازاين‌ كارهاگذشته‌ است‌.

7-رفاقت‌ها ودوستي‌ ها

نهي‌ از منكر امام‌ علي‌(ع‌)

1-علامه‌ محب‌ الدين‌ طبري‌ نقل‌ روايت‌ نموده‌ كه‌ عمر در حال‌ طواف‌ بودوحضرت‌ علي‌(ع‌) هم‌ در جلو او مشغول‌ طواف‌ بود كه‌ مردي‌ به‌ عمرگفت‌:اي‌ امير!حق‌ مرا از حضرت‌ علي‌(ع‌)بگير!

عمر گفت‌:تو چه‌ حقي‌ داري‌؟

گفت‌:به‌ من‌ سيلي‌ زد!

عمر به‌ حضرت‌ علي‌(ع‌) گفت‌:آيا شما به‌ گوش‌ اين‌ مرد سيلي‌ زده‌اي‌؟

حضرت‌ علي‌(ع‌)فرمود:آري‌.

عمر گفت‌:چرا؟

حضرت‌ علي‌(ع‌)فرمود:ديدم‌ در حال‌ طواف‌ به‌ ناموس‌ مؤمنين‌ چشم‌چراني‌ مي‌كند.

عمر گفت‌:كار خوبي‌ كردي‌ اي‌ ابالحسن‌!

آنگاه‌ به‌ آن‌ مرد سيلي‌ خورده‌ گفت‌:چشم‌ خدا تورا ديد-وبرتو سيلي‌زد-پس‌ حقي‌ به‌ گردن‌ حضرت‌ علي‌(ع‌)نداري‌.

2-مردم‌ مشغول‌ وضو بودند كه‌ شخص‌ قلدري‌ آمد ومردم‌ را تنه‌ زد وخودوضو گرفت‌.وقتي‌ به‌ حضرت‌ گفتند اورا سه‌ ضربه‌ شلاق‌ زد.

3-خرمافروشي‌ در مسير راه‌ سايبان‌ زده‌ بود ومانع‌ راه‌ مردم‌ شده‌ بود.چندبار به‌ او تذكر دادند وچون‌ گوش‌ نكرد،حضرت‌ سايبانش‌ را آتش‌ زد.

4-شخصي‌ تصميم‌ گرفت‌ گوشت‌ خوك‌ بخورد.وقتي‌ امام‌ با خبر شد فرموداگر مي‌خوردي‌ بر تو حد جاري‌ مي‌كردم‌ ولي‌ حالا يك‌ شلاق‌ بتو مي‌زنم‌.

/ 35