از سال 1314ش, كه شادروان احمد بهمنيار و ديگر اساتيد, در باره املاء فارسى و مشكلات و راههايِ رفع آن سخن گفتند; و نيز بعدها كه اين مسائل در دانشگاه مطرح شد; همچنان اين بحث وجود داشته و دارد.يكى از مشكلاتى كه از آن سخن گفته نشد و بزرگ ترين مشكل است, اين است كه اهل قلم و نويسندگان ما در آثار خود, هنوز اين موضوع را جدّى تلقّى نكرده اند و براى هماهنگى در املاء فارسى به قواعد مطّرد و منظم و همگون, گويى, عقيده ندارند و خود را به رعايت آنها موظّف نمى دانند. بدين جهت, جز در كتب دانشگاهى و درسيِ مدارس و معدود كتابها و مجلات ديگر, و برخى روزنامه ها كه از مسير (= كانال) ويراستارى مى گذرد و تا حدّ زيادى هماهنگ مى شود; بقيه كتابها وحدتى در شيوه املاء ندارند.امّا چون هركار بايد از پايه و اساس درست شود; اين كه در كتابهاى درسى و درسِ املاء آموزگاران و معلّمان موظّف اند قواعد املاء را رعايت كنند و آنها را دقيقاً تعليم دهند, به مرور در سطح دبيرستان, حوزه و دانشگاه, اين موضوع خود به خود حل مى شود و مشكلى ـ از اين لحاظ ـ باقى نخواهد ماند.و اما پيشنهادهايى كه شادروان احمد بهمنيار در مقدّمه لغتنامه دهخدا تحت عنوان: (املاء فارسى) مطرح كرده است, همان اصولى است كه بعدها ـ كما بيش ـ مورد قبول بقيّه اهل ادب و استادان بوده است اينك آن