پيشنهادها - شیوه نویسندگی و نگارش نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شیوه نویسندگی و نگارش - نسخه متنی

احمد احمدی بیرجندی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيشنهادها

1. (تطابق مكتوب و ملفوظ, كه آنچه به تلفظ صحيح مى آيد, همان هم نوشته شود).

دراين مورد, برخى از اسامى خاص از زبان عربى, از ديرباز, وارد زبان فارسى شده است كه ما ايرانيان با آنها اُنس فراوان داريم, مانند: مجتبى, عيسى, موسى, مصطفى, يحيى و طوبى و… كه بايد آنها را به همين صورت (با الف مقصوره) نوشت و تغيير آنها جايز نيست. ولى اسامى ديگر را براى (تطابق ملفوظ به مكتوب) مى توان بدين صورت نوشت: (اسحاق, رحمان, هارون, اسماعيل, ابراهيم, و نيز كلماتى مانند: زكات و حيات را ـ به جاى زكوة ـ حيوة كه ساده تر است و اشكالى هم ايجاد نمى كند.

در كلماتى كه واو معدوله وجود دارد مانند: خواهر, خوارزم, خواف, خوانچه, خواستن (ميل كردن) و خوان (سفره) نمى توان واو, را حذف كرد, زيرا اين حرف نشانه تلفّظى است كه در قديم وجود داشته و هم اكنون نيز, در برخى روستاهاى ما, وجود دارد. به علاوه, در صورت حذف واو, با كلمات ديگر اشتباه مى شود.

در كلماتى كه دو واو دارند و در اصل واو اولى صامت و ديگرى مصوّت است, نبايد آنها را با يك واو نوشت, بنابراين, نوشتن: داوود, طاووس, كاووس و چاووش بهتر است.

در مورد كلمات مركّب هم, چون دو كلمه با هم تلفظ مى شوند, بايد آنها را, براى نزديكى صورت مكتوب به ملفوظ, به يكديگر متصل نوشت, مانند: خوشايند, خوشامد (در: خوشامدگويى) دلاويز, دستاورد, هماورد, صاحبدل, دوستكام, نيكبخت, همجنس, همراه, همكار و نيز: چنانچه, چنانكه, همين, همان, چنين, چنان, همچنان, همچنين, همچون.

2. امّا براى رعايت اصل هفتمى كه مرحوم بهمنيار پيشنهاد كرده, بهتر است كلماتى كه متصل نوشتن آنها ناهنجار مى شود و به زيبايى خط فارسى لطمه مى زند; از هم جدا نوشته شود; مانند: هيچ كس, به هيچ وجه, هيچ گاه, هيچ وقت و يا كلمات مركّبى كه متّصل نوشتن آنها نازيبا و حتّى مايه اشتباه مى شود, مانند: پنجشنبه, دانشسرايعالى, پنجضلعى, نبضسنج, نبضنگار و مانند اينها.

3. پيشنهاد سوم اين بود, كه (براى احتراز از اشتباه در كلمات تكرارى, سوا نوشته شود, تا حروف يا كلمات, مشتبه به يكديگر نشود).

مثلاً وقتى: نامه ها, جامه ها, شاخه ها, دانه ها, دسته ها را متّصل به يكديگر بنويسيم, خواه ناخواه, با: نامها, جامها, شاخها, دانها, دستها اشتباه خواهد شد; اگر چه به عقيده بعضى, (هاءمختفى) در پايان كلمات مزبور نشانه فتحه بوده و فتحه همچنان برجاست.

يا اگر مثلاً كاين (= كه اين) را به صورت كين بنويسيم, با كينه و كين اشتباه مى شود. يا اگر مثلاً در اين جمله: (حسن به دين چندان علاقه اى نشان نمى دهد) به دين را به صورت: بدين, بنويسيم كه ضمير اشاره است و گاهى در جمله صفت اشاره قرار مى گيرد, ممكن است باعث اشتباه شود.

4. در پيشنهاد چهارم كه مى گويد: (اطراد قاعده, كه قواعدى براى نوشتنِ كلمات وضع مى شود, تا ممكن است, استثنا نداشته باشد).

البتّه با قبول اين مطلب كه اصولاً در هر زبانى و هر قاعده اى, استثناهايى ـ از جهات مختلف ـ وجود دارد; لازمه اين امر همان است كه در آغاز مقال بدان اشارت رفت. بايد مانند مجامع علمى و ادبى در كشور اسلامى ما چه به صورت فرهنگستان, مؤتمر, دانشگاه, حوزه يا مراجع ديگر علمى براى اين كار, تصميماتى اتّخاذ كنند و از ديگران بخواهند كه آنها را در مراكز و مجامع خود رعايت نمايند; تا به تدريج از اختلاف سليقه ها و عقيده ها كاسته شود.

اگر قرار باشد هركسى, در كتاب يا مقاله يا مجله و يا نشريه اى كه انتشار مى دهد; اعمال سليقه شخصى كند, هرگز كار زبان فارسى سر و سامان نخواهد يافت.

وقتى يك فرد مسلمانِ فارسى زبان, در هر چند كلمه كه ادا مى كند, كلمه بيگانه كنسل (cancel) به كار مى برد, آن هم نه تنها براى پرواز هواپيما, بلكه براى جلسه ملاقات يا فسخ عزيمت در امرى و امثال آن! و يا براى هر موردى كلمه بيگانه او كى (o.k) را به كار مى برند. وقتى چنين روحيه اى بر افراد حاكم مى شود; تلفناً و تلگرافاً, و صدها كلمه نادرست ديگر در زبان فارسى بر قلمها و زبانها جارى مى شود كه نامتناسب است و عجيب. و برخى از آنها حكايت از غربزدگى و تقليد كور كورانه مى كند, همگى نشانه بى اهميتى به فرهنگ فارسى و قواعد زبان آن است.

5. پيشنهاد ديگر در مورد (اختيار اشهر كه از دو رسم الخط, صحيح آن را كه بيش تر معمول است, اختيار كنند) مثلاً: دو كلمه كومك و كوتك كه هر دو مغولى است, فعلاً به صورت: كمك و كتك مى نويسند. و صورت اشهر اين دو كلمه همان وجه اخير الذكر است. يا كلمه طهران و تهران كه صورت دوّم, فعلاً مشهور و درست تر است. يا كلمه اطاق و اتاق كه صورت دوّم اكنون اشهر است. يا بليط و بليت كه وجه دوّم صحيح است و اشهر.

دراين گزينش, درستى كلمه و ريشه آن را نيز بايد در نظر دشت. مثلاً كلماتى مانند: طوفان, طپيدن و غلطيدن در زبان فارسى داريم كه صورت صحيح آنها توفان, تپيدن و غلتيدن است, و با املائى غير از اين درست نيست.

6. در مورد پيشنهاد ششم كه مى گويد: (حفظ استقلال خط, كه لغاتى از زبانهاى ديگر داخل فارسى شده است, مطابق قواعد املايِ فارسى نوشته شود كلماتى كه از زبانهاى اروپايى وارد زبان ما شده اند; مانند بليت, اتوبوس, ايتاليا, اتريش, اسكناس, تلگراف, تلفن, تآتر و غيره بايد به همين صورت كه نوشته شدند, نوشته شوند.)
7 ـ 8. بخش هفتم و هشتم پيشنهادها, مربوط است به زيبايى در رسم الخط و اختيار طريق اسهل در املاء كلمات, كه بيش تر مربوط مى شود به شيوه خط و متّصل يا جدا نوشتن كلمات. تشخيص اين امر در مواردى كه طريقه املاء تعيين شده, مربوط است به نويسنده كلمات, كه بر طبق آن ضوابط عمل كند; مانند نوشتن كلماتى نظير: دانش آموز, بى آبرو, بى آزار, نام آور, بى پول, بى حيثيّت, كه متصل نوشتن آنها به صورت: دانشآموز, بيآبرو, بيازار, نامآور, بيپول, بيحيثيّت نادرست است و صورت نخستين آنها درست مى باشد و اسهل و اجمل است.

يا متصل نوشتن برخى كلمات كه مركب هستند, مانند: زمين شناسى, اسلامشناسى, ميكروبشناسى, شرقشناسى, خطشناسى, بسيار زشت و ناهنجار است و بايد جدا نوشته شود, به صورت: زمين شناسى, اسلام شناسى, ميكروب شناسى, شرق شناسى, خط شناسى و….

يا مثلاً اتّصال صفاتى كه خود از دو كلمه تركيب شده به علامت تفضيل (تر) يا علامت صفت عالى(ترين), كه زشت و ناهنجار است مانند:

كميابتر, ديريابتر, خشمگينتر, يا خشمگينترين, خوشنامترين كه نادرست است و بايد آنها را به صورت: كمياب تر, ديرياب تر, خشمگين تر يا خشمگين ترين, خوشنام تر يا خوشنام ترين نوشت. و بر عكس, درمورد صفات بسيط و ساده, متصل نوشتن آنها به (تر = علامت تفضيل) يا (ترين = علامت صفت عالى) اشكالى ندارد و ناهنجار نيست.

مانند: بهتر, مهتر, كوچكتر, بزرگتر, كهتر يا بهترين, مهم ترين, كوچكترين و بزرگترين و… البته در مورد كلماتى كه خود مختوم به (تاء) هستند, جدا نوشتن دو علامت (تر ـ ترين) بهتر است; مانند: درست ترين, بدبخت ترين, كم آفت ترين, سخت ترين و مانند اينها كه متصل نوشتن آنها, هم در تلفظ و هم در نگارش ايجاد اشكال مى كند.

/ 91