منابـع و مـآخذ نويسندگـى
همان طور كه اشارت رفت, چون استعداد نويسندگى فطرى است يا كسبى, منابع و مآخذ هم يا طبيعى است يا غيرطبيعى.منابع طبيعى چيزهايى است كه در دور و بر ما هر لحظه خودنمايى مى كند: آسمان پرستاره, هلال ماه, ماه تمام و شب مهتاب, سلسله جبال برهنه يا پردرخت و سبزه, برگ درخت, جنگـل و جويبار و طـاووس و هـزاران مظهر ديگر از مظاهر طبيعت.مولا على & خطبه خاصى در باره خلقت و عجايب طاووس فرموده است مطالعه كنيد . اين خطبه معجزه بلاغت است, آدمى را به اين حقيقت معترف مى سازد كه مولا على & به هرچه نگريسته با ديده عبرت و دقت نگريسته است. صفات مؤمنان و منافقان را با دقّت شگفت انگيزى بيان مى نمايد. پرهيزگاران را آن چنان وصفت مى فرمايد كه (همّام) شنونده آن بيانات, نقش بر زمين مى شود….آرى به همه چيز مى توان نگريست, و مى توان آنها را وصف كرد. بايد ديد, نگرنده و ناظر كيست؟ و وصف كننده در چه حدى از بلاغت و فصاحت سخن مى گويد يا مى نويسد.
نه هركه طرف كله كج نهاد و تند نشست
نه هركه چهره بر افروخت دلبرى داند
هزار نكته باريكترزمو اين جاست
نه هركه سر بتراشد قلندرى داند
كلاهدارى و آيين سرورى داند
نه هر كه آينه سازد, سكندرى داند
نه هركه سر بتراشد قلندرى داند
نه هركه سر بتراشد قلندرى داند