نقطه گذارى و علامات آن
در بحث قبل, موارد نقطه گذارى را تا حدّى روشن كرديم. اينك براى تتميم مقال و تكمله, موارد ديگرى را ـ به عنوان ذيل ـ بدان مى افزاييم, تا اين مبحث خاتمه يابد و به بحث ديگرى بپردازيم:1. ويرگول (,) در موارد زير به كار مى رود:الف. وقتى چند حرف در پى هم ذكر شود. مانند: ا, ب, ج, د, (كلمه ابجد).ب. وقتى دو كلمه در پى هم طورى آمده است كه احتمال دارد خواننده, آنها را با كسره اضافه بخواند:
شاخ تر را چنانكه خواهى پيچ
نشود خشك, جز به آتش راست
نشود خشك, جز به آتش راست
نشود خشك, جز به آتش راست
وصفهاى دوره جاهلى كه منحصر به اسب و شتر و صحراهاى سوزان, آسمان صاف و پرستاره عربستان است; جاى خود را به توصيف آلات و ادوات تجملى, مأكولات و مشروبات, ابنيه و عمارات, مجالس بزم و رسوم زندگى اجتماعى مى دهد.ج. در جايى كه مأخذى را در پاورقى يا در يادداشتى مى آوريم يا آدرسى را به دست ميدهيم, مانند: منتخب التواريخ معينى, معين الدين نطنزى, چاپ تهران 1336, ص279 ـ 280.روضات الجنات, چاپ دانشگاه تهران, ج2 ص44.مشهد, خيابان رازى, كوچه زرّين, شماره 45.2. نقطه ويرگول(;) علاوه بر مواردى كه نقل كرديم, در مورد كلماتى مانند:مثلاً, يعنى, به عبارة اخرى و… آورده مى شود, مانند:آئينه خاطر; يعنى, ساده دل, صافى درون و سليم دل.اعمل ماشئت; يعنى: هرچه مى خواهى بكن.لغت, ابزار سخن گفتن; به عبارة اخرى, وسيله داد و ستد فكر, بيان مقاصد و تفهيم و تفاهم مى باشد.3. دو نقطه (:) همچنانكه پيش از مقول قول مى آيد, پيش از معنى كلمات و بعد از لغت مورد نظر نيز آورده مى شود, مانند:آب بها: پولى كه بابت آب مصرف شده به سازمان آب يا شهردارى دهند.4. گيومه ():الف. براى نقل قول به كار برده مى شود. مانند:پيامبر گرامى ^ فرموده است: (اُطلُبَ العِلم مِنَ المَهدِ اِلَى اللَّحَد); يعنى, (زگهواره تا گور دانش بجوى).ب. عنوانها معمولاً داخل در گيومه آورده مى شود; مانند: باب پنجم گلستان (در عشق و جوانى) است.هرگاه داخل نقلِ قول, كلمه اى باشد كه نويسنده بخواهد بدان برجستگى خاص دهد, آن را داخل كمانك شكسته مى آورد مانند:يكى از نويسندگان مى نويسد: (كلمه >كولتور< فرانسوى است و در زبان فارسى آن را به >فرهنگ< ترجمه مى توان كرد).5. علامت سؤال يا پرسش (؟) علاوه بر موارد ذكر شده, در جايى كه نويسنده نسبت به چيزى شك دارد آورده مى شود, مانند:جامى, بعد از بازگشت به هرات, بقيه عمر را صرف امور ادبى و ادامه روابط نزديك با دربار سلطان حسين بايقرا و رجال و شخصيت هاى معاصر خود كرد تا به سال 898هـ.ق. در هشتاد و دو سالگى(؟) در هرات بدرود حيات گفت.بنا به گفته ابودلف, كما كان در خيمه هايى از پوست جانوران زندگى مى كردند, و سرزمينشان انگور نيمه سياه و نيمه سفيد(؟) توليد مى كرده است.6. پرانتز يا دو كمان () در موارد زير هم به كار مى رود:براى نشان دادن مطالب توضيحى, معترضه يا فرعى. مانند:بر عقايد عضديّه (از عضد الدين ايجى) در قرن نهم عده اى از علماى كلام شروحى نوشته اند كه از آن جمله است: شرح عùمه ميرسيد شريف جرجانى (م816) بر آن.كاتبى منظومه هايى از قبيل (گلشن ابرار) (به تقليد از مخزن الاسرار نظامى) (ده باب) (به تقليد از بوستان سعدى) دارد.7. دو قلاب, يا كروشه [] در نمايشنامه ها يا سناريوهاى سينمائى در مواردى كه دستور اجرا يا نحوه رفتار به دست داده مى شود, آورده مى شود. مانند:خسرو: [با چهره اى درهم و موهايى ژوليده] من اصلاً به زندگى خوشبين نيستم.تقى: [در حالتى كه دست به دل گرفته و آه و ناله دارد وارد مى شود] كجا رفت؟ سليطه كجا رفت؟ بگيد!
8. خط فاصله يا تيره (ـ ـ):الف . براى مجزّا كردن بخشهايى از عبارت, مخصوصاً در جايى كه ارتباط اجزاء كلام حفظ شود, مى آيد مانند:در باره ايران بعد از اسلام ـ چنانكه ايران پيش از اسلام نيز ـ با معلومات كنونى; تأليف تاريخ تركيبى, كارى است ـ بدون شك ـ دشوار, گستاخانه و ادعا آميز.ب . براى جمله معترضه, مانند:به چنين بزرگانى ـ كه ذكر نام يك يك آنها در اين جا ضرورت ندارد ـ و به همه دوستداران حقيقت و دوستداران انسانيت, اين كتاب را هديه مى كنم.ج. براى جدا كردن تاريخها و در حقيقت به جاى (از) يا (تا) آورده مى شود, مانند:ديماه ـ بهمن 1348.دهه اول قرن چهاردهم هجرى (10 ـ 1300).د. بين كلماتى كه معمولاً با هم مى آيند, مانند:ايران در برابر توطئه جهانى امپرياليسم ـ صهيونيسم ايستاده است.دائره سياسى ـ ايدئولوژيك شهربانى خوب كار مى كند.هـ. هرگاه نيمه اى از كلمه اى در آخر سطر و نيم ديگر در اول سطر بعد قرار گيرد, بايد بين دو جزء يك كلمه (تيره يا خط فاصله) گذاشت, مانند:عبداللّه بن لطف الله بهدادينى خوافى معروف به (حافظ ابرو) ـ ملقّب به شهاب الدين است.9. خط ممتد ( ـــــــ ) براى برجسته تر كردن برخى از جملات يا عبارات, معمولاً زير آن جمله ها يا عبارات خط ممتد مى كشند. به همين منظور گاه برخى كلمات يا عناوين مقالات يا كتابها يا اسامى را با حروف سياه يا با حروف كج (ايتاليك يا ايرانيك) چاپ مى كنند.10. مميز (/).الف. براى جدا كردن تاريخ هجرى و ميلاديى ا شمسى و قمرى به كار برده مى شود (معمولاً سمت راست تاريخ هجرى و سمت چپ تاريخ ميلادى) و نيز (هجرى سمت راست و شمسى سمت چپ است). در تأليف ادريسى (549/1154) اخبار مشروح درباره زراعت و زندگى شهرى تركان, ديده مى شود. نوه دخترى من (1400/ 1359) متولد شده است.ب. گاه در كتابهاى لغت يا كتابهاى ادبى براى نشان دادن دو لغت معادل كه فقط از جهت ابدال يا تخفيف فرق دارد, به كار مى رود, مانند:سوراخ/ سولاخ ـ پاداش/ پاداشن ـ اشتر/ شتر.