سبكها و مكتبهاى ادبى
لازم است پيش از ورود در مطلب, سبك را تعريف كنيم.(سبك در لغت تازى, به معناى گداختن و ريختن زر و نقره است و (سبيكه) پاره نقره گداخته را گويند . ولى ادباى قرن اخير, سبك را مجازاً به معناى (طرز خاصّى از نظم يا نثر) استعمال كرده اند و تقريباً آن را در برابر (ستيل style) اروپائيان نهاده اند.ستيل style در زبانهاى اروپائى از لغت (ستيلوس) يونانى مأخوذ است به معناى (ستون), و در عرف ادب و اصطلاح به طرز ادبى اطلاق مى شود كه از لحاظ مشخّصات و وجوه امتيازى كه نسبت به هنرهاى زيباى مشابه دارد, مورد مطالعه قرار گيرد و نيز روش نگارشى كه به وسيله خواص ممتازه خويش, مشخّص باشد.ستيلوس stilus در زبان يونانى, به آلتى فلزى يا چوبين يا عاج اطلاق مى شده كه به وسيله آن در ازمنه قديم, حروف و كلمات را برروى الواح مومى نقش مى كرده اند, و امروز هم ايرانيان به (قلم) كه واسطه نقش مقاصد بر روى كاغذ يا ديوار يا پارچه يا لوح است, مانند (استيل), معنى شبيه به (سبك) مى دهند, و مى گويند: (فلان كس خوب قلمى دارد) يعنى سبك نگارش او خوب است, اما اين معنا تنها در مورد (نثر) مستعمل است نه نظم; چه درمورد نظم نمى توان قلم را به كار برد, بلكه در آن مورد بايد گفته شود: (خوب سبكى دارد, يا خوب شيوه اى دارد).سبك در اصطلاح ادبيات, عبارت است از روش خاص ادراك و بيان افكار به وسيله تركيب كلمات و انتخاب الفاظ و طرز تعبير. سبك به يك اثر ادبى وجهه خاص خود را از لحاظ صورت و معنا القاء مى كند, و آن نيز به نوبه خويش وابسته به طرز تفكّر گوينده يا نويسنده درباره (حقيقت) مى باشد.گاه (نوع) ادبى, كه شامل شكل اثرى ادبى است با (سبك), كه سجيّه عمومى اثر شاعر يا نويسنده مى باشد; اشتباه مى شود, در صورتى كه نوع, فقط طرز انشاء اثر را بيان مى كند و چنانكه در انواع ادبى گفته مى شود: داستان (= رمان) داستان كوتاه (= نوول) نمايشنامه تئاتر, شعر حماسى اخلاقى و تعليمى و….ولى در سبك, هم انديشه و هم جنبه ممتاز و هم طرز تعبير و شيوه الفاظ و تركيبات در نظر گرفته مى شود. در زبان فارسى مى توانيم گفت: قصايد ناصر خسرو و فرخى از لحاظ نوع مشترك است, ولى از جهت سبك با يكديگر اختلاف دارد. سبك شامل دو موضوع است:1. فكر يا معنا2. صورت يا شكل.از توجّه به جهان بيرون, فكرى در ما توليد مى شود (= تأثير محيط در فرد) سپس آن فكر را با سوابق ذهنى خود منطبق و موافق مى سازيم, و با همان جنبه فكرى خويش, مطالب را براى خوانندگان يا شنوندگان خود تعبير مى كنيم (= تأثير فرد در محيط) فكر در قالب جمله ها بيان مى شود; پس, فكر نمى تواند از شكل بيان, جدا باشد, حتّى فكر اصلى يك اثر ادبى, شكل آن را تعيين مى كند. همين اتّحاد و يگانگى فكر و شكل يا معنا و صورت است كه بنياد سبك را تشكيل مى دهد .بوفن , نويسنده و دانشمند فرانسوى مى گويد: (سبك همان انسان است) زيرا هر شخصى سبكى خاص خود دارد. براى روشن شدن اين مطلب مى توان گفت: (هر هنرآفرينى براى بيان انديشه خود به مدد اسلوبهاى هنرى, مواد هنرى را به كار مى گيرد, و تصاوير را صورت بنديهاى حسى خاصى به وجود مى آورد. چون آزمايشها و انديشه هاى هيچ كس عين آزمايشها و انديشه هاى ديگرى نيست; از اين رو, هر هنرآفرينى براى خود انديشه و صورت سازيهاى نسبتاً مستقلى دارد. به بيان ديگر, سبك هر هنرآفرينى مختص خود او و متناسب با شخصيت اوست).در تاريخ ادبى ما, تذكره نويسان و نقّادان سخن, در تتبع آثار شاعران و نويسندگان پيش از خود, بيش تر به آوردن مطالب كلى و تعاريف تكلّف آميز اكتفا كرده اند. يكى را به (مقتدايى در سخن سرايى) ستوده, و ديگرى را به (ساحرى در شاعرى) منسوب نموده اند, و تنها بعضى از اين سخن سنجان به الفاظى مانند (شيوه) (طرز) (سياق) و (طريقه) شاعر اشاره كرده اند; امّا حدّ و مرز آنها را در (شيوه) و (طرز) مشخص نكرده و به شيوه كاربرد الفاظ و تركيبات و كلمات يا معانى و مفاهيم و صور خيال و يا صورت بنديهاى سخن شاعر يا نويسنده اشاره اى ننموده اند.به غير از شاعران لفّاظ و مقلّد و نويسندگان غير مبتكر و عبارت پرداز, كه هميشه پيرو سبك و شيوه نويسنده يا شاعر خاصى بوده اند و هيچ گونه ابتكارى در معنا و شكل كلام نداشته اند, قلّه هاى ادب و سرآمدان سخنورى هركدام شيوه اى خاص خود داشته اند كه سبك شناسان ادبى با ديدن و شنيدن يك بيت يا يك سطر از آثار آنها, به كمك اختصاصات لفظى و معنوى كلام آنها, و اصالتى كه در گفتارشان وجود دارد; به تشخيص سخن آنها موفق مى شوند. همچون سكه شناسى كه با ديدن يك سكه, زمان و مكان و عيار آن را مشخص مى سازد. شاعران بزرگ, هميشه از مقلدان كم مايه زمان خود رنج مى برده اند, چنانكه خاقانى مى گويد:
خاقانى آن كسان كه طريق تو مى روند
گيرم كه مارچوبه كند تن به شكل مار
كو زهر بهر دشمن و كو مهره بهر دوست؟
زاغ اند و زاغ را روش كبك آرزوست
كو زهر بهر دشمن و كو مهره بهر دوست؟
كو زهر بهر دشمن و كو مهره بهر دوست؟