سبكها و دوره هاى شعر فارسى
بر خلاف نثر, كه تقسيمات آن بر حسب زمان بود, معمولاً نامگذارى و تقسيم بندى سبكهاى شعر بر حسب مكان است; اگرچه هيچ سبكى محدود با زمان و مكان نبوده و نيست. اينك سبكهاى شعر:1. سبك خراسانى يا تركستانى: كه بيش تر گويندگان اين مكتب, خراسانى بوده اند و در دوران سامانى, غزنوى و سلجوقى مى زيسته اند.اشعار سبك خراسانى از جهت نوع ادبى, بيش تر قصيده و از جهت تركيبات و الفاظ ساده و روان و بدون تكلف و به دور از لغات مشكل عربى و از جهت مفهوم صادقانه و صريح و متكى بر محسوسات و طبيعت اشياء و امور بوده است.2. سبك عراقى: كه از جهت مكان بيش تر در عراق عجم, شيراز و اصفهان نشأت يافته, و از جهت زمان بيش تر در قرون ششم و هفتم و هشتم و نهم رونق داشته است. اشعار اين زمان از جهت نوع ادبى بيش تر غزل است. در اين سبك, استحكام جاى خود را به لطافت و ظرافت و تركيبات و الفاظ زيبا مى دهد. استعمال لغات عربى بيش تر مى شود و اشعار و افكار عارفانه و صوفيانه در اين دوره نضج مى گيرد.3. سبك هندى يا اصفهانى: از قرن نهم و دهم هجرى, به علت عدم توجّه پادشاهان صفوى به شاعرى و شعر, و از سوى ديگر, استقبال دربارهاى ادب پرور هند از گويندگان فارسى, گروهى از شاعران به هند پناه بردند و در آن جا بر اثر تأثير محيط و نوجويى در ابتكار و مضامين تازه, سبكى به نام (سبك هندى) پديد آمد. اين سبك تا قرن دوازدهم هجرى دوام كرد و در مضمون آفرينى و آوردن مفاهيم و تعبيرات پيچيده پيشرفت فراوان نمود. در اين سبك, غزليات زيبا و مفردات نوآيين و پيچيده پديد آمد كه بعدها به ابتذال گراييد و تركيبات بازارى و مبتذل در آن راه يافت و عاقبت, فساد اين سبك را نتيجه داد.4. دوره بازگشت ادبى: از اوايل قرن سيزدهم هجرى, گروهى از گويندگان, سبك هندى را كه به ابتذال گراييده بود رها كردند و ديگر بار خاطره شاعران قديم سبك خراسانى را تجديد نمودند و در حقيقت به پيروى سبك شاعرانى همچون فرخى و منوچهرى و خاقانى و سعدى پرداختند. به همين جهت است كه اين سبك را (دوره بازگشت) نام نهاده اند.5. سبك نو يا شعر نو و معاصر: در پنجاه ساله اخير, پيش از انقلاب مشروطيت و پس از آن تحوّلى در شيوه شعر فارسى از جهت محتوا و قالب پيش آمد و گويندگان نو پرداز سعى كردند قالبهاى كهن را در هم شكنند و در صدد بيان مطالبى تازه در قالبهايى نو برآيند. در آغاز علامه دهخدا قطعه معروف (يادآر زشمع مرده يادآر) را سرود, سپس ملك الشعراء بهار, به سرودن (چهار پاره) روى آورد و ابياتى تحت عنوان (كبوتران من) سرود:
بياييد اى كبوترهاى زيبا
بپريد از فراز بام و ناگاه
به گرد من فرود آييد چون برف
بدن كافور گون, پاها چو شـنگرف
به گرد من فرود آييد چون برف
به گرد من فرود آييد چون برف