اين مكتب, درست در جهت مخالف مكتب كلاسيك قرار دارد. كلمه (رومانتيك) كه ابتدا در مورد تعبيرات شاعرانه در انگلستان به كار مى رفت; از سال 1676م. كم كم وارد كشور فرانسه شد. مكتب رومانتيسم كه از اواخر قرن هيجدهم از انگلستان به آلمان و در اوائل قرن نوزدهم ميلادى به فرانسه راه يافت, تا نيمه قرن نوزدهم بر ادبيّات اروپا حاكم بود.از نويسندگان بزرگ اين مكتب, مى توان از لامارتين, ويكتور هوگو و آلفرد دوموسه, نام برد.عوامل اجتماعى چندى در پديدار شدن اين مكتب مؤثّر بوده است:در نيمه اوّل قرن هيجدهم طبقه اشراف و اصيل زادگان, قدرت و اعتبار خود را از دست دادند. فساد و انحطاط در همه شؤون ظاهرتر مى شد. متجدّدان و شايسته تران بى اعتنايى زيادى به قوانين نشان مى دادند. اطاعت مطلق و تسليم محض نسبت به هرگونه استبداد يك طبقه فاسد, كارى بى ثمر شمرده مى شد.مردم نمى توانستند ديگر به اصول مكتب كلاسيك محدود بمانند; بلكه مى خواستند براى بهتر شدن زندگى خود, به آ گاهيهاى تازه اى دست يابند و….تفاوت دو مكتب كلاسيك و رومانتيسم را مى توان بدين سان خلاصه كرد:1. كلاسيكها بيش تر ايده آليست هستند و فقط مى خواهند در ادبيات زيبايى و خوبى را بيان كنند; ولى رومانتيكها مى خواهند زشتيها وبديها را نيز در آثار خودشان نشان دهند.2. كلاسيكها به اصل (عقل) متّكى مى باشند, ولى رومانتيكها بيش تر پاى بند احساس و خيال پردازى هستند.3. كلاسيكها از آثار قديم يونان و روم الهام مى گيرند و از آنها تقليد مى كنند; ولى رومانتيكها از ادبيات مسيحى قرون وسطى و رنسانس و افسانه هاى ملّى نيز الهام مى گيرند.4. كلاسيكها بيش تر طرفدار وضوح و قاطعيّت اند, ولى رومانتيكها پاى بند جلال و رنگ و منظره اند و آثارشان نوعاً از تصويرهاى متنوّعى بهره مند مى باشد.5. رومانتيكها طرفدار (آزادى خواهى در هنر) هستند, و همه دستور العملهاى منجّز كلاسيكها را درهم شكسته و دور ريخته اند. ويكتورهوگو با يارانش رومانتيسم را مكتب آزادى هنر و شخصيّت معرفى كردند. آنان مى گفتند: هنر رومانتيك براى خواهشها و احتياجهاى روح خود, اهميّت بسيار قائل است, و آنچه به هنرمند الهام مى بخشد و معنا و مفهوم زندگى شمرده مى شود, (عشق و علاقه) است. اين علاقه, بايد آزاد باشد. بر خلاف مكتب كلاسيك, هوگو و يارانش معتقد بودند كه ادبيات نبايد قاعده اى داشته باشد كه عشق و علاقه را محدود سازد.از مشخّصات ديگر رومانتيسم, علاقه به مسيحيت است. دين كه فلاسفه قرن هيجدهم با آن مخالفت مى كردند, رومانتيكها آن را نيازى قلبى و درونى مى دانستند.از ميان شاعران و نويسندگان اين مكتب تنها ويكتورهوگو تا سال مرگ خود (1885م) نسبت به اين مكتب وفادار ماند, بقيّه پس از وى از اين مكتب جدا شدند.در آلمان گوته , در انگلستان مك فرسن به اين مكتب تعلق دارند.