به مكتبى گفته مى شود كه اميل زولا (در قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم) بنا نهاد. در اين مكتب, هنرمند, معتقد به تقليد مو به موى طبيعت مى باشد و مى گويد: طبيعت را بايد چنانكه هست توصيف و تقليد كرد. پيروان اين مكتب, سعى داشتند روش تجربى را در ادبيات رواج دهند و اين نيز نتيجه پيشرفت علومى مانند (فيزيولوژى) و (زمين شناسى) بود. نويسندگان اين مكتب, مى خواستند براى اين مكتب پايه و اساس علمى و معيارهاى منطقى قائل شوند, و در آثار خود انسان را محكوم آيين طبيعت و جبر علمى مـى انگاشتند, نه آزاد و با اراده. به وراثـت و آثار آن و جنبه هاى جسمانى توجّه خاصى نشان مى دادند, و مى خواستند از نوشته هاى خويش, نتايج علمى به دست آورند, در عوض به مسائل و مقرّرات مذهبى بى اعتنا بودند.ناتوراليسم در حقيقت يك روش ضد كليسايى بود.شيوه كار آنها در نويسندگى اين بود كه: مى كوشيدند از نوشته هاى خود نتايج علمى به دست آورند, در آغاز و انجام داستان به ترتيب و توالى واقعى حوادث توجّه داشتند, نه به نظم معمولى و اصولى; اعمال و افكار بيهوده و بى سر و ته و اميال و غرائز حيوانى را بى پرده تصوير مى كردند و گفتار اشخاص و قهرمانان را به همان زبان محاوره مى نگاشتند.از پايه گذاران اين مكتب, مى توان از اميل زولا, گوستاو فلوبر و ويليام فاكنر را نام برد.اين مكتب كه در آخر قرن نوزدهم آغاز شده بود, در پايان آن قرن خاتمه يافت.