رعايت چند اصل كلى - شیوه نویسندگی و نگارش نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شیوه نویسندگی و نگارش - نسخه متنی

احمد احمدی بیرجندی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رعايت چند اصل كلى

1. ساده نويسى و پرهيز از به كار بردن لغات مهجور و دور از ذهن:

همان گونه كه در شيوه نويسندگى در سده اخير, به عللى كه ذكر آن موجب اطناب است, ساده نويسى معمول گرديد و خوشبختانه امروز مطلوب بيش تر نويسندگان است. نثرهاى مصنوع و متكلف و پر از لغات دور از ذهن عربى, همچون نثر كتاب درّه نادره و نثر كتاب تاريخ وصّاف, كه پيش از اولى نوشته شده, و حتى نثر بالنسبه ساده گلستان سعدى و منشات قائم مقام فراهانى, كه پس از اولى نوشته شده است, مطلوب نمى باشد, و به جز عدّه اى از پژوهشگران ودانشمندان كه براى مقاصد خاصى آن چنان كتابهايى را مى خوانند, اكثريت مردم معمولاً رغبتى به خواندن چنان آثارى ندارند. طùب جوان و دانشجويان عزيز ما بايد, حتى الامكان, به ساده نويسى روى آورند و از مغلق نويسى و به كار بردن لغات مهجور در نوشته هاى خود كه براستى غل و زنجيرى در پاى افكار و انديشه هاى بلند است, و يا پوششى ناموزون بر قامت بلند سخن پارسى است بپرهيزند و بدانند كه آنچه سخن را جلا و رونق مى دهد, كلمات موزون و متناسب با محتوا و معنا و بكر و اصيل بودن انديشه هاست, نه كلمات مطنطن و ثقيل و مهجور….

بهترين نمونه اى كه دراين مورد مى توان معرفى كرد; سخنرانيها و اعلاميه هاى روشن و كوبنده رهبر كبير انقلاب امام خمينى (ره) است كه در كتاب صحيفه نور جمع آمده است. سخنان امام و اعلاميه هاى رهبر بزرگ ما, مصداق كامل دستور: (كَلِّمَ النّاسَ عَلى قَدرِ عُقُولِهِم) مى باشد, ساده و جهان شمول و مؤثر.

2. تطابق صورت مكتوب با ملفوظ:

چون زبان شيرين فارسى از آغاز پديد آمدن و رواج زبان فارسى درى (نزديك به دوازده قرن پيش) با كلمات عربى, همچون شير و شكر, درهم آميخته و به صورت معجونى شيرين و دلنشين درآمده است و به مرور زمان و در طى سالهاى بعد با لغات يونانى, رومى, تركى, مغولى, چينى, هندى و در سالهاى اخير با روسى, انگليسى, فرانسوى درآميخته است و اين درآميختگى معلول روابطى با كشورهاى جهان و مردم آن بوده و هست. بدين جهت, زبان فارسى از جهت صرفى و نحوى از زبانهاى ديگر متأثر شده است و درنتيجه, از لحاظ املائى مشكلاتى در زبان فارسى راه يافته كه بايد با آن مشكلات آشنا شد و آنها را در املاء فارسى كاملاً رعايت كرد; چنانكه در زبان فارسى امروز يك لغت به چند صورت نوشته مى شود و براى ما ايرانيان كه مخارج حروف خاصى براى تلفظ آنها نداريم, كار نوشتن تا حدى دشوار است, مگر از طريق عبارت و اشتقاق, مانند نوشتن كلمات (اسير), (عصير), (عسير) و(اثير) يا (هضم) و (حزم) يا (نذير) و (نظير) يا (حارس) و (حارث) و مانند اينها كه از زبان عربى به زبان فارسى راه يافته و برخى بيش تر معمول است و بعضى كم تر, و به هرحال در متون يا

در نوشته ها به كار برده مى شود. و نيز دشواريهاى ديگرى از طريق آميختن عربى به فارسى پديد آمده چنانكه حرف (به) اضافه كه در زبانهاى باستانى جدا نوشته مى شده است و در لهجه هاى قديم به صورت (پت) به كار مى رفته و بعدها به صورت (به) درآمده و بايد از كلمه بعد, مخصوصاً در جايى كه كلمه بعد اسم علم يا خاص است جدا نوشته شود, مانند: به مدرسه رفتم. به كتاب نزديك شدم. به احمد نامه نوشتم. به تقى گفتم. به تهران مى روم و مانند اينها; درصورتى كه در زبان عربى (ب) حرف جرّ است و به كلمه بعد مى چسبد و در زبان عربى اتّصال آن به كلمه بعد معمول است مانند: بيده, بكتابه, و غيره. يا نوشتن كلماتى كه از زبان عربى در فارسى معمول است مانند: حتى, منتهى, اعلى, موسى, عيسى, اسماعيل,زكات, صلات و مانند اينها كه درمورد اسمهاى خاص نمى توان تغييرى چندان داد, ولى در مورد كلماتى مانند اسمهاى غير خاص و علم مى توان صورت مكتوب را به ملفوظ نزديك كرد, به صورت: زكات ـ صلات ـ اعلاء, منتها انتها و حتى اسامى علم مانند: اسماعيل, اسحاق و مانند اينها.

باقى ماندن واو معدوله كه در قديم در لهجه بوده و به مرور زمان, صورت قديم در تلفظ متروك شده; امّا صورت نگارشى آن برجاى مانده است مانند: خوارزم, خواف, خواهر, خواستن, (خواستن = ميل كردن و طلب كردن) كه با (خاستن و برخاستن = بلند شدن) از جهت تلفظ فعلاً يكسان است. خويش (كه با خيش از جهت تلفظ همسان مى باشد) و مانند اينها… كمك و كتك, كه دو لغت مغولى است و صورت اصلى آن كومك و كوتك مى باشد. يا نوشتن كلمات خارجى در زبان فارسى كه بايد با املاء فارسى نوشته شود و در سالها قبل به صورت معرّب درآمده و به صورت خاصى نوشته مى شده است, مانند: ايتاليا (كه چندى قبل به صورت: ايطاليا نوشته مى شد) اتريش (كه به صورت اطريش نوشته مى شده است) و مانند اينها.

اين نوع دگرگونيها در اسامى عام نيز راه پيدا كرده مانند غلتيدن, تپيدن, توفان, نفت و يا كلمات خارجى معمول در زبان فارسى مانند: بليت كه هنوز هم به صورت نادرست: غلطيدن (غلطك) طپيدن (طپانچه) طوفان, نفط و بليط نوشته مى شود و نبايد به صورت اخير الذكر نوشته شود و يا كلمه اتاق كه به صورت اطاق هم گاه گاهى نوشته مى شود و نادرست است. به هر حال دوگانگى در نوشتن اين كلمات از مشكلات املاء فارسى است و مشكلات ديگرى كه در بخش هاى آينده مطرح خواهد شد.

/ 91