شیخ بهایی در آیینه عشق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شیخ بهایی در آیینه عشق - نسخه متنی

اسدالله بقایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امّا در عمل گفتگو با بهاء الدين آن را تحت الشعاع قرار داد.

براى بزرگان و روحانيون اين همه آمادگى باوركردنى نبود. جوانى در برابر خبرگان علمى كشورى بنشيند و با صلابت و استوارى مسائل را پاسخ دهد و تحسين همگان را برانگيزد!

هنوز سؤال و جواب چندان زيادى مطرح نشده بود كه شاه طهماسب در باب معناى عشق به طرح سؤالى پرداخت. شاه صفوى چندين تعريف و نظريه را شنيده بود و لذا خطاب به بهاء الدين گفت: مفهوم عشق از ديد جوانى چون بهاء الدين چيست؟ به شنيدن آن رغبت كرده ايم.

لحن كلام شاه طهماسب چنان بود كه قصد مباحثه علمى ندارد و تنها براى تغيير حال و هواى مجلس اين سؤال را مطرح نموده و انتظار پاسخ جامعى نيز ندارد.

بهاء الدين بدون اين كه گفتگو با شاه صفوى او را مرعوب نمايد با وقار و آمادگى كامل چنين پاسخ داد:

بسم اللّه الرحمن الرحيم وبه نستعين شيخ الرئيس در رساله عشقيه چنين مى فرمايد: (عشق در همه موجودات و مجردات و فلكيات و عنصريات و معدنيات و حيوانات وجود دارد تا به حدّى كه مى توان معتقد بود كه در اعداد هم حقيقت عشق موجود است و در اعداد متحابه نمونه اى از عشق مشاهده مى شود).

همهمه اى در تالار پيچيد. شاه طهماسب و ديگر علماى حاضر در جلسه به تحسين واداشته شدند. او كيست كه در سنين غير متعارف از عشق رواياتى اين چنين دارد؟ و بهاء الدين ادامه مى دهد: و عشق در صداقت تذر و كوهساران به كمال محسوس است و عشق نهايت اخلاص و محبت الهى است و نديدن جز او. عشق همه او شدن است.

عشق همه او ديدن است. عشق جوهره حيات آدمى است.

در اين جا اگر چه براى همه اساتيد حاضر در جلسه زمينه هاى طرح سؤالات فراوانى مهيّا بود ولى عموماً به لحاظ حضور شاه طهماسب و نيز شيرينى كلام بهاء الدين نخواستند آن را به مجادله و محاوره حوزه اى كشانند لذا سؤال ديگر مطرح نشد و سكوت سنگين بر تالار حاكم شد. نگاههاى اساتيد همه به چهره جوان تازه وارد دوخته بود. شاه طهماسب پس از لحظاتى با سخن تازه و محبت آميزى سكوت را شكست و گفت: آفرين بر تو اى جوان! امّا از اين همه تعاريف زيبا كدام بر تو مكشوف گرديده؟ بهاء الدين باز هم چون استادى كه در مسند درس مدرسه قرار دارد قدرى تأمل نمود و با چهره اى گشاده و لحنى جذاب اظهار داشت: شيخ اكبر محى الدين عربى در رساله اى فرمايد: (اوّل چيزى كه بر تو كشف شود عالم حسّ است چنان كه ديوارها و تاريكيها ترا حجاب نشود و كشف يا حسّى است يا خيالى و فرق ميان آن دو در

/ 189