شیخ بهایی در آیینه عشق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شیخ بهایی در آیینه عشق - نسخه متنی

اسدالله بقایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پايه هاى استبداد مطلقه خويش را استوار مى داشتند امّا در عمل جز پرداختن به حرمسراهاى آن چنانى و عيش و نوش بى حد و حصر كار چندانى صورت نمى دادند و عموماً كار ملك و ملّت را به دست واليانى صد البته خونريزتر از خويش مى سپردند و لذا مردم در روزگار ايشان به سختى روزگار مى گذراندند; در اين ميان اقليت كوچك شيعه آل على(ع) به طريق اولى در عسر ت و محدوديت بيشتر بودند.

اوضاع و احوال بعلبك و جبل عامل آن زمان به سختى در زير فشارهاى حكومت عثمانى پريشان و بى سر و سامان بود و هر روز به طريقى و بهانه اى بر مشكلات شيعيان افزوده مى شد و دايره تنگ و مسدود اطراف آنان را تنگتر مى نمودند تا جايى كه ظلم و جور عمّال حكومت عثمانى به قتل شهيد ثانى(1) انجاميد و پس از آن شيخ عزالدين حسين پدر شيخ بهائى نيز بنا بر توصيه ياران مجبور به جلاى وطن گرديد و لذا شيخ بهائى در سن سيزده سالگى و در سال 966(هـ.ق) به اتفاق پدر 48 ساله خود و نيز مادرش به ايران هجرت نمود.

ايران در آن زمان در سايه اقتدار حكومت سياسى ـ مذهبى صفويه از يك ثبات نسبى قابل قبولى برخوردار بود. پادشاهان اين سلسله از بزرگترين حاميان شيعه به شمار مى رفتند. اقتدار حكومتى اينان نيز به تعبيرى ناشى از ايدئولوژى و خط مشى حمايت و ترويج تشيع علوى بود تا جايى كه سر سلسله دودمان صفوى از نظر افكار عمومى تا به سر حدّ شبه اولياى الهى پيش رفته و پادشاهان و اعقاب او نيز خود را از ارادتمندان خاندان رسول خدا و على مرتضى مى شمردند و در اوج اشتهار و قدرت مادى خود را كلب آستان على مى شمردند و پاى پياده به پاى بوسى امام هشتمين مى رفتند و حداقل در صورت ظاهر پرچم دارى تشيع علوى را به عهده داشتند ولاجرم دوستان و محبّان خاندان پيامبر آخرين(ص) را محترم مى شمردند و در اشاعه و ترويج فقه و علوم اسلامى سعى و كوشش بسيار مى كردند و علما و دانشمندان شيعى را از گوشه و كنار جهان به ايران مى خواندند والحق احترام و احتشام نيز مى كردند; از اين رو ايران آن روزگار در مقايسه با قلمرو عثمانى مأمن و پايگاه بسيار مناسبى براى شيعيان اكناف عالم بود.

خاندان و خانواده شيخ بهائى نيز با ورود به ايران نه تنها از آزار و اذيت و تهديدات فراوان مصون ماندند بلكه در قلمرو شاهان صفوى از منزلت و اعتبار و احترام خاصى نيز برخوردار شدند و حتى به مناصب و محاكم و مقامات ديوانى و مذهبى نيز رسيدند كه شيخ الاسلامى هرات و اصفهان از نمونه هاى بارز آن به شمار مى رود و در دنياى اسلام آن زمان

/ 189