(ع) شعر پدر خود را براى آن حضرت قرائت كردند. نوشته انـد كـه در آن اثـنـاء مـردى از قـبيله بنى كنانه
ـ كه در جمع ، حضور داشت ـ مضمون شعر ابوطالب را مرتجلاً در قالب ديگرى ريخت و به محضر آن حضرت ارايه
كرد:
لَكَ الحَمدُ وَ الْحَمدُ مِمَّنْ شَكَر
سُقينا بِوَجْهِ النَّبِىِّ الَمَطر...
سُقينا بِوَجْهِ النَّبِىِّ الَمَطر...
سُقينا بِوَجْهِ النَّبِىِّ الَمَطر...
مسلمانان فرمودند:يا مُعاشِرَ المُسلِمين ! هذا علىّ بن ابيطالب ، سَيِّدُ العرب وَالوَصىُّ الاكْبَر، مَنْزَلَته
مِنّى مـنـزلةُ هـارونَ مـِنْ مـوسـى اِلاّ انَّهُ لا نـَبـِىُّ بـَعـدى ، لا تُقْبَل التَّوْبَةِ
مِن تائبٍ اِلاّ بِحُبِّهِ.اى انـبـوه مسلمانان ! اين علىّ بن ابيطالب ، بزرگ عرب و جانشين برتر است . منزلت او در نـزد مـن ،
مـنزلت هارون در نزد موسى است با اين تفاوت كه پس از من پيامبرى نخواهد بود. (خداوند) توبه هيچ تايبى
را نمى پذيرد مگر به (بركت)محبّت او.و بعد رو به حسّان بن ثابت كرده ، فرمودند:يا حَسّان ! قُلْ فيهِ شَيئاً، فَاَنْشَاءَ،
اى حسّان ! درباره على چيزى ( شعرى)بگو، و حسّان سرود:لا تُقْبَل التَوْبَةُ مِنْ تائب
اِلاّ بِحُبِّ اِبنِ ابيطالب (39)...8 ـ در روايت آمده است كه رسول خدا(ص) فرمودند:اِنَّ المُؤْمِنَ يُجاهِدُ بِنَفْسِهِ وَ سَيْفِهِ وَ لِسانِه (40)
به تحقيق ، انسان مؤ من باجان و زبان و شمشيرخود (در راه خدا) جهاد مى كند.و در بعضى از روايات به جاى (يُجاهِدُ) كلمه (مجاهِدٌ) آمده است .(41)
9 ـ هـنـگـامـى كـه شـاعـر گـمـنـامـى از عـرب ، ابـيـاتـى را در دفـاع از حـريـم رسـول خـدا(ص)
سـرود، بـه او فـرمـودنـد: خـداونـد، هـرگـز ايـن عمل تو را فراموش نخواهد كرد(42) (و به تو جزاى خير
خواهد داد.)
10 ـ امـام جـعـفـر صادق (ع) به شيعيان خود توصيه مى كردند كه شعر سفيان بن مصعب عبدى كوفى را به
فرزندان خود بياموزند، چرا كه او در دين خدا راسخ و استوار است :يا مَعْشَرَ الشّيعة ! عَلِّمُوا اَولادَكم شِعْرَ العَبدى ، فَانَّهُ عَلى دينِاللّه (43).11 ـ از امام جعفر صادق (ع) روايت شده است :مَنْ قالَ فينا بَيْتَ شِعرٍ، بَنَى اللّهُ لَهُ بَيْتاً فِى الجَنَّةِ(44).هر كسى كه يك بيت شعر درباره ما (آل اللّه)بسرايد، خداوند (به ازاى آن)خانه اى در بهشت براى او بنا مى
كند.12 ـ در كتب حديث آمده است :اَلشُّعَراءُ تَلاميذُ الرَّحْمن .شعرا، شاگردان (مكتب)خدايند.اِنَّ لِلّهِ خَزائِنُ الحِكَمْ، وَ اَلْسِنَةُ الشُّعَراءِ مفاتيحها(45).بـه درستى كه براى خداوند، گنجينه هايى از حكمت است ، و زبان شعرا كليد آن گنج ها است .