كـسـى در بـاره مـا شـعـرى نـمـى سـرايـد مـگـر آنـكـه مـؤ يـد بـه دم جبرئيل باشد.ما قالَ فينا مُؤ مِنٌ شِعْراً يمدحنا به الاّ بنَى اللّه لَهُ مدينةً فى الجنةِ اَوْسَعُ من
الدّنيا سَبْعَ مـرّات ، يـَزورَهُ فـيـهـا كـلُّ مـَلَكٍ مـُقـَرَّب و كـُلُّ نـَبـِي مُرسَل (47) .مؤ منى در باره ما شعر نمى گويد و در آن به مدح ما نمى پردازد مگرآنكه خداوند شهرى در بهشت براى او بنا
مى كند كه هفت بار از دنيا وسيع تر است و تمامى فرشتگان مقرّب و پيامبران مرسل ، او را در آن شهر زيارت
مى كنند.مـا مـِنْ اَحـَدٍ قـالَ فـى الحـسـينِ شِعْراً، فَبَكى وَ اَبْكى بِهِ، اِلاّ اَوْجَبَ اللّهُ
لَهُ الجَنَّةَ وَ غَفَرَ لَهُ(48).هيچ كس شعرى براى امام حسين نمى سازد و با (خواندن)آن نمى گريد و (كسى را) نمى گـريـانـد، مـگـر آن كـه
خداوند، بهشت را براى او واجب مى گرداند، و (گناهان)او را مى آمرزد.14 ـ روزى امـام جـعـفر صادق (ع) از ابوهارون مكفوف خواستند تا در مرثيت امام حسين (ع) شـعـرى بخواند.او به شيوه معمول شاعران شروع به خواندن شعر خود كرد. امام به او فرمود: اين گونه ، نه ! همان گونه كه
در كنار تربت سالار شهيدان مرثيه مى خوانيد!
لا! كَما تُنشِدونَ و كما ترثيه عندَ قَبْره (49).15 ـ امام علىّ بن موسى الرّضا(ع) به دعبل خزاعى ، سفارش مى كردند:يـا دِعـْبـِلُ! اِرثِ الحـسـيـن (ع) فـَاَنـْتَ نـاصـِرُنـا و مـا دِحـُنا ما دُمْتَ حَيّاً، فَلا
تُقَصِّر عَنْ نَصْرنا مَا اسْتَطَعْتَ(50)،
اى دعبل ! براى امام حسين (ع) مرثيه سرايى كن ، كه تو تا زمانى كه زنده هستى ياور ما و ستايشگر ما (آل
الله)خواهى بود، پس تا مى توانى از يارى ما كوتاهى مكن .16 ـ ابـو هـاشـم سيّد اسمعيل حِمْيَرى (105 ـ 173) از نامدارترين شعراى شيعى است كه بـى انـدازه مـورد
عـنـايـت امـام جـعـفـر صادق (ع) بوده و توسّط آن حضرت به لقب (سيّد الشـّعـرا) مـفتخر شده است . حميرى
در افشاى مظالم بنى اميّه و رسوايى كارگزاران اموى اهـتـمـام فـراوانـى داشته و در نشر معارف آل
اللّه نيز در ميان شعراى عرب ، شاخص بوده است . روزى امام صادق (ع) از او مى خواهند تا مرثيه منظومى در
سوگ حضرت اباعبداللّه الحسين (ع) بخواند، و سيّد حميرى مرثيه خود را با اين بيت آغاز مى كند:
اُمْرُرْ عَلى جَدَثِ الحسين
فَقُل لاَِعْظُمِهِ الزّكيّه
فَقُل لاَِعْظُمِهِ الزّكيّه
فَقُل لاَِعْظُمِهِ الزّكيّه
بـلنـد كـرد، كه امام از او خواستند ادامه ندهد، و سيّدحميرى مرثيه خود را ناتمام گذاشت (51).
شعر آل اللّه
در مـنـابـع مـتقن روايى و تاريخى ، اشعار بلند و شيوايى به نام دودمان نبوى و خاندان عـلوى ثـبـت و ضـبـط شـده اسـت كـه پـرداخـتـن بـه تـمـامـى آنـهـا از حـوصـله ايـن مقال بيرون است و براى تيمّن و
تبرّك فقط به ذكر مآخذ چند مورد از آنها اكتفا مى كنيم ، هر چند برخى در صحّت انتساب اين آثار به آن