شکوه شعر عاشورا در زبان فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شکوه شعر عاشورا در زبان فارسی - نسخه متنی

علی اکبر مجاهدی؛ تهیه کننده: مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

است . كدام مخاطبى است كه نداند مراد از (آفتاب) در مـصـراع اوّل مـطـلع ايـن غـزل سـر مبارك امام
حسين (ع) است ؟ همين مخاطب نيز مى تواند بدون اشاره مستقيم ، مراد شاعر را دريابد.

5 ـ بـيـان صـمـيـمـى و سـاده و دور از پـيـچيدگى لفظى و معنوى ، از شاخصه هاى شعر عـاشـورايـى
امـروز است و هر چه شعر عاشورايى بيان ساده ترى داشته باشد به همان اندازه دلنشين تر مى شود.

گـفـتيم كه در تركيب بند عاشورايى حاجى سليمان صباحى بيدگلى كاشانى واژه هايى از قـبـيـل : (مغفر)،
(خفتان) ، (امَّهات اربعه) ، (آباى سبعه) ، به عنوان واژه هاى كليدى به شـمـار مـى رونـد و حـضـور
هـمـيـن اصـطـلاحـات رزمـى و نـجـومـى سـبـب شـده اسـت كـه از اقـبال عامّه فاصله بگيرد در غزل
عاشورايى معروف سيف فراغانى شاعر نامدار سده هفتم و هـشتم كه حدود سه سده با صباحى بيدگلى فاصله
زمانى دارد، هيچ نشانى از اين واژه هـاى نـامـاءنـوس وجود ندارد، و اين نشان مى دهد كه هرازگاه
(طبيعت سبك ها) شاعر را وادار بـه اسـتـفـاده از تـركـيـبـاتـى مـى كـنـد كـه چـنـدان مـطـلوب
نـيـسـت . بـه چـنـد بـيـت از غزل دلنشين عاشورايى سيف فرغانى توجّه كنيد:




  • اى قوم ! درين عزا بگرييد
    با اين دل مرده ، خنده تا كى ؟
    دلخسته ماتم حسينيد
    در گريه ، سخن نكو نيايد
    اشك از پىِ چيست ؟ تا بريزيد
    چشم از پىِ چيست ؟ تا بگرييد



  • بر كشته كربلا، بگرييد
    امروز درين عزا بگرييد
    اى خسته دلان ! هلا بگرييد
    من مى گويم ، شما بگرييد
    چشم از پىِ چيست ؟ تا بگرييد
    چشم از پىِ چيست ؟ تا بگرييد



بـا ايـن كـه بـيـش از چـهـار قرن از عمر غزل عاشورايى سيف فرغانى مى گذرد، هنوز هم بـاب طـبع
شيفتگان شعر عاشورايى است . در تركيب بند معروف محتشم كاشانى نيز به اسـتـثناى چهار تا پنج كلمه
نسبتاً دشوار و ناماءنوس ، تمامى واژه ها و تركيبات به كار رفته در شمار واژه هاى عادى و معمولى اند و
از همين روى در برقرارى ارتباط با مخاطبان دچـار مـشكل نمى شوند. در اين باره به تفصيل در بحث
(بايدهاى شعر عاشورايى)سخن گـفـتـه ايـم و غرض از يادآورى مجدّد آنها، پرداختن به يكى از غزلهاى
عاشورايى زمانه مـاسـت كـه شـاعـر فـرهـيـخـتـه آن از چـهـره هـاى مـطـرح (غزل معاصر) به شمار مى
رود:




  • به طاق آسمان ، امشب گل اختر نمى تابد
    به شام كربلا، افتاده در درياى شب ، ماهى
    به دنبال كدامين پيكر صد پاره مى گردد؟
    به پهناى فلك بعد از تو اى ماه بنى هاشم !
    (فرات مهربانى)تشنه لب هاى عطشانت
    كنار شطّ خون ، دستى و مشكى پاره مى گويد
    علَمدارى كه بر دوشش ، علَم بيدست مى ماند
    ز خاك تيره ، هفتاد و دو كوكب آسمانى شد
    كه بر بام جهان ، نورى ازين برتر نمى تابد



  • (بنات النَّعش)اكبر بر سر اصغر، نمى تابد
    كه هرگز آفتابى اين چنين ديگر نمى تابد
    كه از گودال خون ، خورشيدِ بيسر برنمى تابد؟
    چراغ مهر، ديگر تا قيامت برنمى تابد
    تو آن (درياى ايثارى)كه در باور نمى تابد
    كه : عبّاس دلاور از برادر سرنمى تابد
    عطش ، اشكى به رخسارش ز چشم تر نمى ماند
    كه بر بام جهان ، نورى ازين برتر نمى تابد
    كه بر بام جهان ، نورى ازين برتر نمى تابد



/ 151