جمال الدّين سلمان ساوجى
جـمـال الدّين سلمان ساوجى (متوفّى 778 ه . ق)از بزرگ ترين شعراى سده هشتم هجرى اسـت كه علاوه بر ديوان اشعار، دو داستان منظوم به نام هاى (جمشيد و خورشيد) و (فراق نـامـه)از او در دسـت اسـت . وى در
شـعـر آيـيـنـى نـيز، سروده هاى فاخرى دارد و در مناقب رسـول خـدا، امـير مؤ منان و حسين بن على (ع)
داد سخن داده ، و در مرثيت شهداى كربلا نيز قـصـيده شيوايى دارد. ابيات برگزيده اى از اين قصيده سى و
پنج بيتى را با هم مرور مى كنيم :
خاك ، خونْ آغشته لبْ تشنگان كربلاست
جز به چشم و چهره ، مسپَر خاك اين ره كآن همه
اى دل بى صبر من ! آرام گير اينجا، دمى
اى كه زوّار ملايك را، جنابت مقصدست !
در حقِ باب شما آمد: عَلىُّ بابُها
هر كس از باطل ، به جايى التجايى مى كند
كورى چشم مخالف ، من حسينى مذهبم
اى چو دريا خشكْ لب ! لب تشنگان رحمتيم
جوهر آب فرات از خون پاكان گشت لعل
يا امامَ المتَّقين ! ما مفلسان طاعتيم
يا امامَ المسلمين ! از ما عنايت وامگير
نسبت من با شما اكنون ، درين ابيات نيست
مصطفى فرمود: سلمان هم ز اهل بيت ماست (95)
آخر اى چشم بلابين ! جوى خونبارت ، كجاست ؟!
نرگس چشم و گل رخسار آل مصطفى ست
كاندرين جا منزل آرامِ جان مرتضى ست
وى كه مجموع خلايق را، ضميرت پيشوا است !
هر كجا فصلى درين باب ست ، در باب شماست
ز آن ميان ، ما را جناب آل حيدر مُلتَجى ست
راه حق اين است و، نتوانم نهفتن راه راست
آب رويى دِه به ما كآب همه عالم ، تو راست
اين زمان ، آن آب خونين همچنان در چشم ماست
يك قبولت ، صد چو ما را تا ابد برگ و نوا است
خود تو مى دانى كه (سلمان)بنده آل عباست
مصطفى فرمود: سلمان هم ز اهل بيت ماست (95)
مصطفى فرمود: سلمان هم ز اهل بيت ماست (95)
محمّد بن حسام الدّين خوسفى قُهستانى
محمّد بن حسام الدّين خوسفى قُهستانى از شعراى پرآوازه شيعى در سده نهم (متوفّى 875 ه . ق)اسـت ، و مـهـم تـريـن اثر منظوم او را (منظومه خاوران)مى دانند كه با يك برداشت اسـاطـيـرى ، سـفـرهـا و
حـمـلات امـيـر مـؤ مـنـان على (ع) را به همراهى مالك اشتر نخعى و ابوالمحجن به سرزمين خاوران و پنجه
در افكندن با ديو و اژدها و موجودات افسانه اى ، و نـيـز جـنـگ آنـان را بـا قـبـاد پـادشـاه خـاوران
و امـرايـى ديـگـر چـون تـهـمـاس شـاه و صـلصـال شـاه بـراى برانداختن كفر و بت پرستى از خاور زمين
به تصوير كشيده است (96).ابـن حـسـام در جـاىْ جـاى ديـوان اشـعـارش از مـنـاقـب و مـراثـى آل اللّه سـخـن رانـده ، و شيوه
شعرى او همان سبك شعراى قصيده سراى پارسى گوى در سده ششم هجرى است . سه تركيب بند بديع و زيباى او به
اسامى :(مـنـاقـب هـفـت رنـگ)(بـه رديـف هـاى : سـپـيـد، سـرخ ، زرد، سـبـز، كـبـود، بـنـفـش و سـيـاه) (97).