(مـنـاقـب هـفـت گـل)(مـردَّف بـه رديـف هـاى : نـرگـس ، لاله ، گل ، نيلوفر، سنبل ، سمن و توسن) (99)
در مـنـاقـب حـضـرت ولىّ عصر ـ ارواحناه فداه ـ از آثار ممتاز آيينى در قلمرو شعر پارسى است و ابن
حسام با رديف قرار دادن اين كلمات دشوار و استفاده هنرمندانه از آنها، مهارت خود را در آفرينش آثار
مناقبى در حوزه شعر آيينى به اثبات رسانيده است .ابـن حـسـام در رثـاى شـهـداى كـربـلا نـيـز قـصـايـد فـاخـرى دارد كـه بـه نقل ابيات منتخبى از
آنها، بسنده مى كنيم :
قنديل آفتاب ـ كزو عرش راضياست ـ
انوار لامعات مصابيح مرقدش
از نكْهَت عمامه عنبر شمامه اش
دعوت بر آستان مزارش ، اجابت ست
كرب و بلاى پرده نشينان اهل بيت
بر نرگس پر آب و لب تشنه حسين
جايى كه سنگ خاره ، بر او ناله مى كند
لب تشنگان ، چو دست تظلّم برآورند
روز قضا، كه باب تو دعوىِّ خون كند
ابن حسام اگر چه به حسّان نمى رسد
شايد كه بر كتابه فردوس بركشند
رمزى كه ، در كتابت اين نظم دلگشاست (100)
تاب شعاع روضه مظلوم كربلاست
چون پرتو لوامع مشكات كبرياست
باد بهشت ، لَخلَخه آميز و عطرساست
كان همچو آسمان به صفت قبله دعاست
در كربلا بجوى ، كه هم كرب و هم بلاست
دريا و كوه و انجم و افلاك ، در عزاست
آب فرات ناله كنان گر رَوَد، رواست
ترسم كه آب ، خون شود از شرم بازخواست
يك تار موى جعد تو را روضه ، خونبهاست
حسّان صفّت به مدحت تو، منقبت سراست
رمزى كه ، در كتابت اين نظم دلگشاست (100)
رمزى كه ، در كتابت اين نظم دلگشاست (100)