شکوه شعر عاشورا در زبان فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شکوه شعر عاشورا در زبان فارسی - نسخه متنی

علی اکبر مجاهدی؛ تهیه کننده: مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

محتشم ، قافله سالار شعر عاشورا

مولانا كمال الدّين محتشم كاشانى (متوفّى 996 ه‍ . ق)را بايد قافله سالار كاروان شعر عـاشـورا دانـسـت
، زيرا مرثيه دوازده بندى او با تاءثير شگرفى كه بر شاعران چهار سـده اخـيـر داشـتـه ، مـوجـبـات
غـنـاى كـمـّى و كـيـفـى شـعر عاشورا را فراهم ساخته و به دليل اقبال بى سابقه دوستداران حسينى از
اين اثر فاخر و ماندگار، نام محتشم و تركيب بـنـد عـاشـورايـى او بـا فـرهنگ عاشورا گره خورده است و
چنان كه خواهيم ديد علاوه بر بسيارى از شعراى پرآوازه فارسى زبان ، بزرگانى چون علاّمه سيّد
بحرالعلوم (ره)نـيـز بـه اسـتـقـبـال تـركـيـب بند او رفته كه به آفرينش آثار پرشورى در حوزه شعر
عـاشورايى ، در قلمرو شعر عرب انجاميده است . بنا بر نوشته آقاى مهر على گرگانى مـصـحـّح ديوان محتشم
كاشانى در يكى از نسخ خطّى ديوان اين شاعر پرآوازه عاشورايى (چـنـد تـركـيـب بـنـد ديـگـر نـيـز بـه
دسـت آمـد كـه هـر كـدام در مـورد خـود بـى نظيرند.)(109)
در تـركيب بند ماندگار محتشم ، گاهى ـ خصوصاً در بند دوّم آن ـ تعابير نه چندان مناسب و در خـور شـاءن
والاى سـالار شـهـيـدان آمـده است كه مى توان از كنار آنها به خاطر قوّت فراوان اثر، گذشت . در اينجا
به نقل مطلع هر بند از دوازده بند محتشم بسنده مى كنيم :




  • باز اين چه شورش ست كه در خلق عالم ست ؟!
    باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم ست ؟!



  • باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم ست ؟!
    باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم ست ؟!



O




  • كشتىْ شكست خورده طوفانِ كربلا
    در خاك و خون تپيده ميدانِ كربلا



  • در خاك و خون تپيده ميدانِ كربلا
    در خاك و خون تپيده ميدانِ كربلا



O




  • كاش آن زمان ، سُرادق گردون نگون شدى
    وين خرگه بلندْ ستون ، بى ستون شدى



  • وين خرگه بلندْ ستون ، بى ستون شدى
    وين خرگه بلندْ ستون ، بى ستون شدى



O




  • بر خوان غم ، چو عالميان را صلا زدند
    اوّل صلا به سلسله انبيا، زدند



  • اوّل صلا به سلسله انبيا، زدند
    اوّل صلا به سلسله انبيا، زدند



O




  • چون خون ز حلق تشنه او، بر زمين رسيد
    جوش از زمين به ذِروه عرش برين رسيد



  • جوش از زمين به ذِروه عرش برين رسيد
    جوش از زمين به ذِروه عرش برين رسيد



O




  • ترسم جزاى قاتل او، چون رقم زنند
    يكباره ، بر جريده رحمت قلم زنند!



  • يكباره ، بر جريده رحمت قلم زنند!
    يكباره ، بر جريده رحمت قلم زنند!



O




  • روزى كه شد به نيزه ، سرِ آن بزرگوار
    خورشيد، سر برهنه برآمد ز كوهسار(110)



  • خورشيد، سر برهنه برآمد ز كوهسار(110)
    خورشيد، سر برهنه برآمد ز كوهسار(110)



O




  • بر حربگاه ، چون ره آن كاروان فتاد
    شور و نشور(111)، واهمه را در گمان فتاد



  • شور و نشور(111)، واهمه را در گمان فتاد
    شور و نشور(111)، واهمه را در گمان فتاد



/ 151