پرآوازه سبك اصفهانى (هندى)به همّت شاعر فرهيخته روزگار ما آقاى ذبـيح اللّه صاحبكار (سهى)و همزمان
با برگزارى كنگره بزرگداشت حزين منتشر شد و دوستداران اين سبك كه از ديرباز با غزل معروف حزين
آشنايى داشتند:
آواز تيشه امشب از بيستون نيامد
گويى به خواب شيرين ، فرهاد رفته باشد!
گويى به خواب شيرين ، فرهاد رفته باشد!
گويى به خواب شيرين ، فرهاد رفته باشد!
. اوّلين بند از تركيب هفت بندى عاشورايى او را، مرور مى كنيم :
طوفان خون ز چشم جهان ، جوش مى زند
يا رب ! شب مصيبت آرامْ سوز كيست ؟
روشن نشد كه روز سياه عزاى كيست ؟
آيا غمِ كه تنگ كشيده ست در كنار
بى هوشداروى دل غمديدگان بود
ساكن نمى شود نفس ناتوان من
گويا به ياد تشنه لب كربلا، حسين
تنها نه من ، كه بر لب جبريل نوحه هاست
گويا عزاى شاه شهيدان كربلاست (121)
بر چرخ ، نخل ماتميان دوش مى زند!
امشب ، كه برق آه رهِ هوش مى زند
صبحى كه دم ز شام سيه پوش مى زند؟
چاك دلم ، كه خنده آغوش مى زند؟
آبى كه اشك بر رخ مدهوش مى زند
زين دشنه ها كه بر لب خاموش مى زند
طوفان شيونى ز لبم جوش مى زند
گويا عزاى شاه شهيدان كربلاست (121)
گويا عزاى شاه شهيدان كربلاست (121)
هـنـدى اسـت كـه در نـازك انـديـشى ، آفرينش مضمون خصوصاً خلق تركيبات بديع در سبك اصفهانى كم نظير
بلكه بى همانند است .غـمـوضى كه هر از گاه در شيوه بيانى او ديده مى شود به خاطر حضور تركيبات تازه اى اسـت كـه در كـلام
او مـوج مـى زنـد، و كـسـانـى كـه با شيوه كلامى او آشنايند، راز اين پـيـچـيـدگـى هـا را در عـدم
انـس اديـبـانى جستجو مى كنند كه هنوز (شگرد بيدلانه)را در نـيـافـتـه انـد. بـه هـر روى ، ايـن
غـزلپرداز پر آوازه هندى على رغم مذهبى كه دارد (مذهب اهل تسنّن)در اظهار ارادت به خاندان عترت و
طهارت و نيز معرفتى كه نسبت به اين ذوات مقدّس دارد، از بسيارى از شاعران نامْ آشناى شيعى پيشى مى