شکوه شعر عاشورا در زبان فارسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شکوه شعر عاشورا در زبان فارسی - نسخه متنی

علی اکبر مجاهدی؛ تهیه کننده: مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گيرد.

يكى از شاخصه هاى بارز سبك اصفهانى ، برقرارى ارتباط افقى در ميانه ابيات است و غـالباً از ارتباط
عمودى ـ كه از شاخصه هاى سبك عراقى است ـ پيروى نمى كند، چرا كه هـر بـيـت داراى فـضـاى مستقلى است و
هر غزل به تعداد ابياتى كه دارد، داراى تصاوير جداگانه است .

ايـن غـزل بـيـدل (بـا نـام : آيـنـه در كربلاست)كه از غزليّات ماندگار اوست ، استثنائاً داراى دو
ارتـبـاط (افقى)و (عمودى)است و فضاى ابيات پايانى او از عطر كربلا موج مى زند.




  • سايه دستى اگر ضامن احوال ماست
    دل به هوى بسته ايم ، از هوس ما مپرس
    داغ معاش خوديم ، غفلتِ فاش خوديم
    آن سوى اين انجمن نيست مگر وهْم و ظن
    دعوى طاقت مكن تا نكشى ننگ عجز
    گر نيى از اهل صدق ، دامن پاكان مگير
    صبح قيامت دميد، پرده امكان دريد
    در پىِ حرص و هوس سوخت جهانى نفس
    بس كه تلاش جنون ، جام طلب زد به خون
    هستىِ كلفَتْ قفس ، نيست صفا بخش كس
    قافله حيرت ست موج گهر تا محيط
    معبد حسن قبول ، آينه زارست و بس
    كيست درين انجمن محرم عشق غيور؟
    بيدل ! اگر محرمى رنگ تك و دو مبر
    در عرق سعى حرص خفَّت آب بقاست (122)



  • خاك ره بيكسى ست كز سرِ ما بر نخاست
    با همه بيگانه است آن كه به ما آشناست
    غيرْ تراش خوديم ، آينه از ما جداست
    چشم نپوشيده اى ، عالم ديگر كجاست ؟
    آبله پاى شمع ، در خور ناز عصاست
    آينه و روى زشت ، كافر و روز جزاست !
    آينه ما هنوز شبنم باغ حياست !
    ليك نپرسيد كس : خانه عبرت كجاست ؟
    آبله پا، كنون كاسه دست گداست
    در سرِ راه نفس ، آينه بختْ آزماست
    اى املْ آوارگان ! صورت رفتن كجاست ؟
    عِرض اجابت مبر، بى نفسى ها دعاست
    ما همه بيغيرتيم ، آينه در كربلاست
    در عرق سعى حرص خفَّت آب بقاست (122)
    در عرق سعى حرص خفَّت آب بقاست (122)



و بـا ابـياتى از شعر عاشورايى بلند شادروان اميرى فيروزكوهى ـ چهره ممتاز و فاخر سبك اصفهانى در
اين روزگار ـ اين بخش را به پايان مى بريم :

/ 151