اگر شكم انسان از چرك و كثافت پر شود، بهتر از آن است كه پر ازشعر گردد!
2ـ 3 ـ حركت تنزيهى
ايـن حـركـت بـه مـنـظـور نفى (شاعرى)و خصلت (شاعرانگى)از حريم نبوّت و پيراستن حـريـم قـرآن از شـعـر ( كـلام مـخـيَّل) ، تـوسـّط پـيـامبر گرامى اسلام (ص) در شهر مكّه شكل گرفت ، و اصولاً اين حركت
را مى توان مبتنى بر مفاد اين دو آيه كريمه دانست كه در مكّه نازل شده بود:1 ـ (وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعرَ وَ ما يَنْبَغِىَ لَهُ اِنْ هُوَ اِلاّ ذِكرٌ وَ قُرآنٌ مُبينْ)
و مـا بـه او (رسول خدا) شعر نياموختيم و (شاعرى)در شاءن او نمى باشد. اين سخن جز ذكر و قرآن و روشنى
نيست .2 ـ (لِيُنْذِرَ مَن كانَ حَيَّاً وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكافِرين) (4)
تا هر كه را كه زنده است ، بيم دهد و گفتار (خدا) درباره كافران محقّق گردد.هـدف عـمـده اى كـه در ايـن حـركـت دنـبـال مـى شـد، تـاءكـيـد بـر اتـّصـال مـقـام نـبـوّت و
كـتـاب آسـمـانى قرآن به كانون وحى ، و راه نداشتن شعر ( كلام خيال انگيز) در حريم آن دو بود.بيان دو مورد ذيل نيز، در تبيين حركت تنزيهى آن حضرت آموزنده و راهگشاست :الف ـ نـوشـتـه انـد كـه روزى پـيـامبر اكرم (ص) به اين بيت معلّقه طَرَفة بن العبد بن سـفـيـان بـن
سـعـد (569 ـ 543 م)شـاعـر نـامـدار عـصـر جـاهـلى ، تمثّل جستند:
سَتُبْدى لَكَ الاَيّامُ ما كُنْتَ جاهِلاً
وَ يَاءتيكَ بِالاَخبارِ مَنْ لَمْ تُزَوِّدِ
وَ يَاءتيكَ بِالاَخبارِ مَنْ لَمْ تُزَوِّدِ
وَ يَاءتيكَ بِالاَخبارِ مَنْ لَمْ تُزَوِّدِ
سَتُبدى لَكَ الايّامُ ما كُنْتَ جاهِلاً
وَ يَاءتيكَ مَن لَمْ تُزَوِّد بِالاَخْبارِ(5)
وَ يَاءتيكَ مَن لَمْ تُزَوِّد بِالاَخْبارِ(5)
وَ يَاءتيكَ مَن لَمْ تُزَوِّد بِالاَخْبارِ(5)
عميرةَ وَدِّع انْ تجهَّزت غادياً
كَفَى الشّيب وَالاِسلام للمرءِ ناهياً
كَفَى الشّيب وَالاِسلام للمرءِ ناهياً
كَفَى الشّيب وَالاِسلام للمرءِ ناهياً
عميرةَ وَدِّع انْ تجهَّزت غادياً
كَفَى الاِسلام والشّيب لِلْمَرءِ ناهياً(6)
كَفَى الاِسلام والشّيب لِلْمَرءِ ناهياً(6)
كَفَى الاِسلام والشّيب لِلْمَرءِ ناهياً(6)
يادآور شد، نه تنها به گفته او عنايتى نكردند، بلكه مـجـدّداً آن را بـه هـمان صورتى كه قبلاً
خوانده بودند، تكرار كردند! و اين نشان مى دهد كـه رسـول خـدا(ص) تـا چـه انـدازه بـراى حـركـت
تـنـزيـهـى اهـمـّيـّت قـايـل بـودنـد و نـفـى صفت (شاعرى)و خصلت (شاعرانگى)از مقام نبوّت و نيز
پرداختن ساحت وحى الهى از شايبه (كلام خيال انگيز) تا چه حدّ براى آن حضرت مهم بوده است كه حـاضـر
بـودند حتّى تلخى هشدار اين و آن را به جان بخرند ولى دست از حركت تنزيهى برندارند.تـرديـدى نـيـست كه وجود نازنين رسول گرامى اسلام (ص) اگر چه شعر نمى سرودند ولى وقـوف كـامل بر
اوزان و دقايق و لطايف شعرى داشته اند و همان گونه كه توضيح داده شد در مقام تمثّل به بيتى از شاعران
عرب ، عالماً و عامداً با پس و پيش كردن كلمات يـك مـصـراع آن را بـه صـورت نـامـوزون درمى آوردند. سؤ
الى كه در اينجا در ذهن انسان خـطـور مـى كـنـد، ايـن اسـت كـه انگيزه رسول خدا(ص) از اين كار چه بوده
و چه هدفى را دنبال مى كرده اند؟!
پـاسـخ هـاى فـراوانى براى اين سؤ ال مى توان ارايه كرد كه آن حضرت احتمالاً در اين گـونه موارد،
بر (حركت تنزيهى) پاى مى فشردند، يا نظر خاصّى نسبت به سراينده بـيـت مـورد تـمـثـيـل خـود داشـتـه
انـد و يـا انـگـيـزه هـاى (زمـانـى)و (مـكـانـى)را در آن دخـيـل بـدانيم ولى با در نظر گرفتن اين امر