گرگ چون در جلدِ ميش آيد، بود انديشه بيش
مال ديوان را همى بايد مگر اينان خورند؟!
بنده را هم ، قسمى از اين گنج بادآور بود!(32)
پاسبان بايد كه از اين راز، آگه تر بود
بنده را هم ، قسمى از اين گنج بادآور بود!(32)
بنده را هم ، قسمى از اين گنج بادآور بود!(32)
جانبدارى معصومين (ع) از شعر ارزشى
براى تبيين حركت تشويقى حضرات معصومين (ع) و حمايت بيدريغ آنان از شعراى آيينى و اهميت دادن به شعرارزشى ، به نقل چند مورد بسنده مى كنيم :1 ـ در خـبـر آمـده اسـت هـنـگـامـى كـه شـعـراى كـفـر پـيـشـه بـا هـجـو رسـول اكـرم (ص) سـعـى
عـجـيـبـى در شـكـسـتـن حريم رسالت داشتند، آن حضرت رو به اصحاب خود كرده فرمود:(ما مَنَع الَّذينَ نَصَرُوا رَسُولَ اللّهِ بِسُيُوفِهِمْ، اَن يَنْصُرُوابِاَلْسِنَتِهِمْ؟!
چـه چـيـزى مـنع مى كند كسانى را كه رسول خدا را با شمشيرهاى خوديارى كردند، تا با زبان هاى خود نيز
او را يارى كنند؟!
حـسـّان بـن ثـابـت و ابـن رواحـه اظهار داشتند: اگر فرمان دهى ، اين كار را خواهيم كرد، و رسول اكرم
(ص) در پاسخ آنان فرمود:اُهْجُوهُمْ! وَ روحُ الْقُدُسِ مَعَكُمْ(33)؛
مشركان را هجو كنيد و (در اين صورت)جبرييل با شماست .2 ـ در روايت ديگرى آمده است كه رسول خدا(ص) به حسّان بن ثابت فرمود:(اُهـْجـُهـُمْ! فـَوَ الَّذى نـَفـْسـِى بـِيـَدِهِ لَهـُوَ اَشـَدُّ عـَلَيـْهـِمْ مـِنـَ
النَّبْل (34).مـشركان را هجو كن ! سوگند به آن خدايى كه جانم در دست اوست ،اين امر ( هجو دشمنان)براى آنان از (تحمّل
زخم)تير دشوارتر است .3 ـ مـؤ لّف مـجـمـع البـيـان از زهـرى و او از عـبـدالرّحـمـن ـ پـسـر كـعـب بـن مـالك ـ نـقـل مـى
كـنـد: هـنـگـامـى كـه پـدرش ( كـعـب بـن مـالك)نـظـر رسول خدا(ص) را در مورد (شعر) جويا شد، آن حضرت در
پاسخ او فرمود:مـؤ مـن ، تنها با شمشير جهاد نمى كند (بلكه)زبان او نيز (در حكم) شمشير است . به آن خدايى كه جانم در
دست اوست مطمئن بدانيد شما (شاعران)با اشعار خود جهاد مى كنيد كه گويا با تير، بدن دشمنان را خون آلود
كرده باشيد.(35)
4 ـ نـوشـتـه انـد: روزى كـعـب بـن مـالك تـصـمـيـم بـه خـواندن شعرى داشت كه در مديحت رسـول خـدا(ص)
سـروده بـود، ولى ازدحام و همهمه جمعيّت اين اجازه را به او نمى داد. در ايـن هـنـگـام ، آن حـضـرت
بـا دست مبارك خود حاضران را به سكوت دعوت كردند و از كعب خواستند تا شعر خود را بخواند، و هنگامى كه
او به اين بيت رسيد:
اِنَّ الرَّسولَ لَسَيْفٌ يُسْتَضاءُ بِهِ
وَ صارِمُ مِنْ سُيوف الهِنْدِ مَسْلُولُ
وَ صارِمُ مِنْ سُيوف الهِنْدِ مَسْلُولُ
وَ صارِمُ مِنْ سُيوف الهِنْدِ مَسْلُولُ
اللّه)تغيير دهد(36)، و ضمن تكريم از يك شاعر آيينى تلويحاً لزوم نـقـد شـعـر ارزشـى را بـه
مـسـلمـانـان يـادآور شـدنـد، و اتّصال مقام شامخ نبوّت را به خالق هستى خاطر نشان ساختند.5 ـ هـنـگـامـى كه حسّان بن ثابت در غدير خم به انشاد شعر پرداخت و از آن رخداد شگرف با عظمت ياد كرد:
ناديهُمْ يَوْمَ الغَديرِ نبيُّهُم
بِخُمٍّ وَاسْمَعْ بِالرَّسولِ منادِيا...
بِخُمٍّ وَاسْمَعْ بِالرَّسولِ منادِيا...
بِخُمٍّ وَاسْمَعْ بِالرَّسولِ منادِيا...