دل بردى از من به يغما اى يار غارتگر من !
بار غم عشق او را، گردون نيارد تحمّل
اوّل دلم را صفا داد، آيينه ام را جلا داد
آخر به باد فنا داد عشق تو، خاكستر من
ديدى چه آوردى اى دوست از دست دل بر سر من ؟
چون مى تواند كشيدن اين پيكر لاغر من ؟
آخر به باد فنا داد عشق تو، خاكستر من
آخر به باد فنا داد عشق تو، خاكستر من
مـتـداول در شـعـر فـارسـى حـضـور شهروندان جديدى را نيز در كنار خود برمى تابند و حـلقـه اوزان
عـروضـى ديـگر نيز مى تواند به زنجيره بحور شعرى در زبان فارسى افـزوده شـود و بـه كـمـال آن كـمـك
كـنـد. بـازتـاب وسـيـع غـزل پـر شـور ايـن شـاعـر شـوريـده حـال در ميان اهل ادب ، به رسميّت
شناختن وزن جديد (مـسـتـفـعـلن فـاعـلاتـن ، مـسـتـفـعـلن فـاعـلاتـن)را بـه دنبال داشت و شعراى
زمانه ما به تدريج در انديشه شكار اوزان عروضى جديدى افتادند كـه قـبـول عـام را به همراه داشته
باشد، ولى توفيق چندانى نيافتند. بنابراين در كشف (اوزان جـديـد عـروضـى)بـايد به كشش موسيقيايى و
دامنه آوايى آنها توجّه داشت تا در برقرارى ارتباط با ديگران دچار مشكل نشود.
حضور اوزان جديد در غزل عاشورايى
در شـعـر عاشورايى امروز، اوزان جديدى به چشم مى خورد كه هنوزجاى خود را در ادبيات عاشورايى بازنكرده است و شايد داورى درباره آنها هنوز زود باشد، چرا كه عنصر زمان را بايد در داورى اين گونه
آثار، دخيل دانست .مـسـلّمـاً در قـالب هـاى (دو بيتى)خصوصاً (رباعى)نبايد انتظار حضور اوزان جديدى را داشـت زيـرا وزن
عـروضى آنها محدود و اختصاصى است . ولى در ساير قالب هاى شعرى مى توان ردّ پاى حضور اوزان جديد عروضى
را نشان داد.سـال هـا پيش ، محمّدحسين شهريار از چهره هاى نام آشناى شعر معاصر، غزلْ مرثيه اى با رگه هايى از سبك
وقوعى در سوگ حضرت علىّ اصغر ـ شهيد بزرگ عاشوراـ سرود كه اقـبـال عـزاداران حـسينى را به همراه
داشت و با اينكه از نظر وزن عروضى در ميان اشعار عـاشـورايـى كـم سـابـقـه بود، توانست نظر بسيارى
از شيفتگان شعر آيينى را به خود مـعـطـوف سـازد. ايـن غـزل مـرثـيـه عـاشـورايـى در بـحـر هـزج
مـثـمـّن كامل سروده شده است كه هر مصراع آن از نظر آهنگ با چهار بار (مفاعيلن)برابر است :
گشودى چشم در چشم من و، رفتى به خواب اصغر!
به شب تا مادرت گيرد به بر قنداقه خاليْت
بگريند اختران شب به لالاى رباب ، اصغر(292)!
خداحافظ! خداحافظ! بخواب اصغر! بخواب اصغر!
بگريند اختران شب به لالاى رباب ، اصغر(292)!
بگريند اختران شب به لالاى رباب ، اصغر(292)!
غزل ، خود را به زيبايى نشان دهد: بخواب اصغر! بخواب اصغر!
دو بيت از غزل عاشورايى ديگرى را در همين وزن مرور مى كنيم :
كه بود اين موج ؟ اين دريا؟ كه خواب از چشم دريا برد
كدامين آفتاب از كهكشان خود، فرود آمد؟
كه اين گونه زمين را تا عميق آسمانها برد(293)!
وَ شب را از سراشيب سكون تا اوج فردا، برد
كه اين گونه زمين را تا عميق آسمانها برد(293)!
كه اين گونه زمين را تا عميق آسمانها برد(293)!
U- - -/ U- - -/ U- - -/ U- --
مفاعيلن / مفاعيلن / مفاعيلن / مفاعيلن .وزن مـطـنـطن اين غزل عاشورايى نيز از اوزان عروضى جديدى است كه در شعر عاشوراى امروز راه يافته است
: