مرحوم حاج شيخ حسين محمود تحريرى قدس سره الشريف ، در يك خانواده متدين و در حد متوسط از جهت زندگى ، در تهران چشم به جهان گشود و از همان زمان جوانى آثار تدين و روح معنويت و تلاش در راه كسب علم و كمالات نفسانى از چهره اش نمايان بود به طورى كه پدر ايشان گفته بود: من چشم اميد به ايشان دارم ، شايد او برايم - براى آخرتم - كارى بكند.ايشان پس از گذراندن دوران دبستان وارد بازار كار شد و در ضمن شبها به تحصيل علوم دينى اشتغال داشت و مقدمات علوم عربى را در مدرسه حاج ابوالفتح در تهران به سرپرستى مرحوم آية الله حاج سيد مرتضى لنگرودى گذارنده بود و از آنجا كه داراى صفاى باطنى خاصى بود همواره در طلب كمالات نفسانى كوشا و پرتلاش بود از اين جهت در همين ايام تماس نزديك با مرحوم حاج شيخ رجبعلى خياط داشت و در جلسات تذكرى و اخلاقى ايشان شركت مى كرد و مورد ملاطفت خاص ايشان قرار مى گرفت ، علاوه بر اين با مرحوم آية الله حاج شيخ محمد على شاه آبادى استاد عرفانى امام خمينى - رضوان الله عليهما - ارتباط پيدا كرد و حدود 10 سال در جلسات معارف ايشان در مسجد جامع تهران كه براى عموم مردم داشتند شركت مى كرد. ارتباط با اين دو استاد اخلاق و عرفان آنچنان در روحياتش اثر گذاشت كه همواره در جلسات اخلاقيش با تاءثر خاصى از ايشان كلماتى را نقل مى كرد، و چون داراى همتى عالى در راه كسب علم و تحصيل كمالات نفسانى بود براى ادامه اين راه به حوزه علميه قم هجرت كرد و در مدرسه فيضيه اسكان گزيد و با مواجه شدن با اوضاع سخت اقتصادى ، دست از تلاش علمى و تهذيب نفس برنداشت به گونه اى كه پشتكار علمى ايشان زبان زد اساتيد خود بود و ايشان را شگفت زده كرده بود و يكى از اساتيد ايشان - مرحوم آية الله حاج سيد احمد شهرستانى فرموده بود:حادثه ناگوارى براى آقاى تحريرى رخ داده بود و من براى عرض تسليت نزد او رفته بودم كه او به من گفت :شما درستان را ادامه دهيد، از اين جهت به كسالتهايى مبتلا شد و بعضى از آنها تا آخر عمر با ايشان همراه بود و اين امر موجب شد كه نتواند مدارج عالى علمى را ادامه دهد و به تهران براى ترويج معارف اسلامى برگردد، ايشان تحصيل علم را با روح معنويت و ارتباط با خداوند و توسل به ائمه عليهم السلام تواءم كرده بود و در اين راستا مى فرمود: تا شب پنج شنبه مشغول درس و بحث بوديم و شب پنج شنبه و جمعه ، به جلسات اخلاقى و توسل و برگزارى دعاى كميل اختصاص داشت به گونه اى كه اولين جلسات توسل در فيضيه توسط طلاب تهرانى تشكيل شد و مرحوم شهيد مطهرى نيز در آن شركت مى كرد.
اساتيد وى
ايشان اساتيد بزرگى را در حوزه علميه قم درك كرد، اساتيد درسهاى سطح ايشان عبارتند از حضرات آيات :آقاى سلطانى ، آقاى گلپايگانى ، آقاى نجفى مرعشى ، اساتيد درس خارج ايشان حضرات آيات عظام : آقاى حاج سيد محمد تقى خوانسارى ، آقاى سيد صدرالدين صدر، آقاى سيد محمد حجت ، امام خمينى و آقاى بروجردى رضوان الله عليهم ، اساتيد درس فلسفه ايشان ، مرحوم حاج آقا جواد خندق آبادى و علامه سيد محمد حسين طباطبايى رضوان الله عليهما، تلاش علمى ايشان به گونه اى بود كه حدود يك دوره كتاب صلوة مرحوم آية الله العظمى بروجردى را به زبان عربى تقرير كرد كه اكنون اكثر آن به صورت خطى موجود است .
اساتيد اخلاقى و عرفانى وى :
فطرت پرشور و حال ايشان به گونه اى بود كه علاوه بر ارتباط اخلاقى و معنوى با آن دو استاد بزرگ در اوائل جوانى و نيز مصاحبت با صاحب نفسها و اهل حالهايى كه در تهران بودند مانند مرحوم حاج سيد مهدى حاج قوام ، حاج سيد ميرزا آقا طاهايى ، حاج ملا آقا جان زنجانى ، حاج سيد رضا دربندى ، ارتباط با جلسات اخلاقى بعضى از شاگردان مرحوم آية الله حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى رضوان الله عليه داشت مانند مرحوم حاج آقا حسين فاطمى و حاج شيخ عباس تهرانى و نيز با مرحوم آية الله حاج ميرزا على آقا شيرازى استاد نهج البلاغه شهيد منتظرى ، كه از بزرگان علم اخلاق بود و به دعوت مرحوم آية الله العظمى بروجردى براى تدريس معارف و اخلاق به قم آمده بود، مرتبط بود.حال پرشور و عشق خدايى ايشان به گونه اى كه براى ديدن مرحوم آية الله حاج آقا جواد انصارى همدانى بارها از تهران به همدان مسافرت مى كرد تا از دم مسيحايى ايشان بهره مند و زنده شود، لكن دل پرطلالم از محبت و شور ايشان با اين تماسها و برخوردها قانع نگشته تا اينكه با بزرگ مفسر قرآن مجيد و فيلسوف و