فصل سيزدهم : اعراض از دنيا با اشتغال  به ستايش خداوند - سیمای مخبتین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیمای مخبتین - نسخه متنی

محمود تحریری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل سيزدهم : اعراض از دنيا با اشتغال  به ستايش خداوند

مشغولة عن الدنيا بحمدك و ثنائك

معناى اعراض از دنيا

با توجه به مطالبى كه در فصل ششم از اين كتاب درباره تحليل حقيقت دنيا بيان شد، به دست مى آيد كه انسان با تمامى خصوصيات وجوديش و عالم با تمامى امكانات نهفته در آن ، كه مى تواند به حسب ظاهر نيازمنديهاى طبيعى او را برطرف نمايد، براى هدفى عالى آفريده شده اند و آن اينكه با نگرش آيه و نشانه بودن از اوصاف جماليه و كماليه حق تعالى به آنها توجه شود و اين توجه با ابزارى كه خالق متعال در وجود انسان به امانت نهاده و تنها از راه انبياء و اولياء عليهم السلام ابراز مى شود، ظهور پيدا كرده و عملى مى شود تا هم انسان و هم عالم به آن نتيجه وجودى خود نائل شوند كه همان ابراز بندگى حق تعالى در تمامى شئون وجوديه باشد البته به تعبير قرآن كريم تمامى موجودات آسمانى و زمينى يك نوع بندگى تكوينى و بنوعى آگاهانه از حق تعالى دارند، ان كل من فى السموات و الارض الا آتى الرحمن عبدا ^(961)، *((*هيچ موجودى در آسمانها و زمين نيست مگر اينكه براى خداوند مهربان بنده هستند*))* لكن نتيجه حقيقى وجود آنها در استفاده انسان از آنها در طريق بندگى حاصل مى شود كه آن علت غايى ^(962) خلقت انسان نيز مى باشد.

از اين جهت در كتاب و سنت توجه استقلالى (نسبت به كافران و مشركان ) يا استقلال گونه (نسبت به مؤ منين ) به دنيا و شئون آن نكوهش ^(963) شده و امر به اعراض از آن شده است زيرا انسان نمى تواند در يك زمان توجه استقلالى به دو چيز داشته باشد، قرآن كريم مى فرمايد: ما جعل الله لرجل من قلبين فى جوفه ^(964)، *((*خداوند دو قلب در درون كسى قرار نداده است *))*.

گاهى نسبت به كسانى كه اين گونه هستند كه چهره آشكار آن مشركين و كفار مى باشند فرموده ^(965) از ايشان اعراض كن ، و گاهى نسبت به كسانى كه زير بار حكم خداوند نرفته و حكم غير او را مى خواهند اجرا كنند، امر^(966) به دورى از آنها كرده است و گاهى نيز به اعراض از نادانان ^(967) و گاهى به دورى ^(968) از كسانى كه به ياد خداوند پشت كرده و جز زندگاهى دنيا مقصدى ندارند امر كند، و از طرفى نهى كرده از تبعيت ^(969) از كسانى كه از هوى و هوس پيروى مى كنند يا راههايى ^(970) كه ما از راه حقيقى كه ارتباط به تمام معنا با خداوند متعال است باز مى دارند و شيطان ^(971) نيز آن را مى خواهد و از طرف ديگر امر^(972) كرده به تبعيت از وحى و راه كسانى كه ^(973) به حق تعالى رجوع مى كنند، تمامى اين امر و نهى ها براى آن است كه در برخوردهايمان با دنيا و شئون آن ، برخورد الهى داشته و از توجه به نشانه خداوند بودنشان غفلت نورزيم تا مبتلا به عذاب ابد شويم . قرآن كريم درباره كسانى كه با چنين توجهى ، با دنيا ارتباط دارند مى فرمايد: يعلمون ظاهرا من الحياة الدنيا و هم عن الآخرة هم غافلون ^(974)، *((*به ظاهرى از زندگانى دنيا علم دارند در حالى كه ايشان از آخرت غافلند*))*، لكن كسانى را كه با توجه آيه بودن ، با آن ارتباط دارند اولوالالباب و صاحبان مغز معرفى كرده و مى فرمايد: ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار لآيات لاولى الالباب الذين يذكرون الله قياما و قعودا و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق السموات و الارض و يتفكرون فى خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا عذاب النار ^(975)، *((*همانا در خلقت آسمانها و زمين و پى در پى آمدن شب و روز نشانه هايى است براى صاحبان مغز، آن كسانى كه خداوند را ايستاده و نشسته و بر پهلو ياد مى كنند و در خلقت آسمانها و زمين تفكر كرده كه پروردگار اينها را باطل نيافريدى ، تو منزهى پس ما را از عذاب آتش حفظ فرما*))*.

و ايشان را در زندگانى دنيا اهل تدبر^(976) در آيات الهى و تذكر^(977) و هدايت ^(978) و عبرت ^(979) معرفى كرده است .

اشتغال به ستايش خداوند با ارتباط با دنيا

حقيقت حمد ستودن و گفتن نيكى كسى است نسبت به كار زيبا يا صفت زيباى او، با بيان گذشته روشن شد كه هر چيزى كه از جهت وجودى به خداوند متعال ربط داشته باشد خير و نعمت است ، همان طور كه قرآن كريم مى فرمايد: قل اللهم ... بيدك الخير انك على كل شى ء قدير ^(980)، *((*بگو؛ خدايا... تمامى خوبيها به دست توست زيرا تو بر هر چيزى قادرى *))* و ما بكم من نعمة فمن الله ^(981)، *((*و آنچه از نعمت براى شماست از خداوند است *))* از اين جهت فقط خداوند متعال است كه استحقاق ذاتى بر ستايش را دارد و موجودات نيز از اين جهت او را ستايش ^(982) مى كنند، لكن اين خيريت و نعمت تا وقتى براى انسان باقى است كه با ياد صاحب نعمت

/ 221