فصل پانزدهم : باز بودن راههاى به خدا براى راغبين - سیمای مخبتین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیمای مخبتین - نسخه متنی

محمود تحریری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مى گويم ... پس اى كاش مى ديدى اى پيامبر چگونه ملائكه آن روح را مى گيرند و دست به دست مى دهند^(1023)*))* اين چنين اوصاف را خداوند متعال به عنوان بالا رفتن ايمان بيان كرده است ، اليه يصعد الكلم الطيب و العمل الصالح يرفعه ، ^(1024) *((*كلمات پاكيزه به سوى او بالا مى رود و عمل صالح آن را بالا مى برد*))* مراد از كلمات پاكيزه همان اعتقادات صالح است كه طبق موازين محكم عقلى باشد و اين اعتقادات با عمل صالح و پيروى دقيق از كتاب و سنت ، روشن تر شده به گونه اى كه دل انسان را دگرگون و متحول مى سازد تا جايى كه دل از غير حق تعالى بريده مى شود و جز به او شيفتگى و اشتياق نمى ورزد و چنين دلى اگر در هنگام مشكلات ، از خداوند متعال برطرف شدن آنها را طلب كند قطعا خداوند متعال آن را برآورده مى كند همان طور كه على عليه السلام مى فرمايد: ولو ان الناس حين تنزل بهم النقم ، و تزول عنهم النعم ، فزعوا الى ربهم بصدق من نياتهم ، و وله من قلوبهم ، لرد عليهم كل شارد، و اصلح لهم كل فاسد ^(1025)، *((*و اگر مردم هنگامى كه عذابها برايشان نازل مى شود و نعمتها از ايشان زايل مى گردد، با نيتهاى صادق و وله و اشتياق دل به پروردگارشان پناه مى بردند و زارى مى كردند حتما هر نعمتى را كه برطرف شده ، برمى گرداند و هر فسادى را برايشان اصلاح مى كرد*))*، بنابراين حالت اخبات يك نحوه شيفتگى و دلدادگى به حق تعالى براى شخص ايجاد مى كند كه در برابر او و دستوراتش هيچ وجودى از خود نشان نداده و جز آن را حق نمى داند، اين حالت شدت محبت به او را مى رساند كه از آن به وله تعبير شده است و گاهى به آن جنون هم گفته مى شود چون انسان مجنون به كارهاى عقلا اعتنايى نداشته ، دنبال كار خودش مى باشد و حركات خاصى از او ظهور مى كند، اين چنين شخص نيز به عقلايى كه در مسير واقعى عقل قرار نگرفته و عقل را تابع هوى و هوس ‍ خود كرده اند، نيز اعتنايى ندارد، دنبال حق و شيفتگى به او و دستوراتش ‍ مى باشد و همان طور كه در اوصاف اهل آخرت ذكر شد ايشان مردم را مرده حساب مى كنند و براى آنها و روشهايشان حسابى باز نمى كنند همان گونه كه انسان براى موجود مرده حسابى باز نمى كند و على عليه السلام درباره اين چنين انسانهايى مى فرمايد: و انى لمن قوم لاتاءخذهم فى الله لومة لائم ^(1026)، *((*و همانا من از قومى هستم كه در راه خدا به سرزنش كننده اى اعتنا نمى كند*))* و اين گونه بودن را نيز به فرزندش امام حسن عليه السلام وصيت مى نمايند.^(1027)

فصل پانزدهم : باز بودن راههاى به خدا براى راغبين

و سبل الراغبين اليك شارعة

راههاى انسان به سوى خدا

بيان شد كه انسان با خصوصيات وجوديه اش براى كمال مطلوب و هدف بالذاتى آفريده شده استو به اين هدف جز از طريق راههاى معينى كه از طرف خالق او معرفى شده باشد و تمامى ابعاد وجودى او را شامل شود، نمى توان رسيد. اين ابعاد، شامل بعد اعتقادى ، روحى و تمايلات گوناگون مادى - احساسات و عواطف و... مى شود. قرآن كريم مى فرمايد: و ان هذا صراطى مستقيما فاتبعوه و لاتتبعوا السبل فتفرق بكم عن سبيله ذلكم وصاكم به لعلكم تتقون ^(1028)، *((*و اينكه اين است راه راست من پس آن را متابعت كرده و راههاى ديگر را تبعيت نكنيد تا شما را از راه خدا جدا كند اين امرى است كه خدا شما را به آن سفارش كرده است شايد باتقوا شويد*))* راههايى كه نهى شده ايم از تبعيت آنها راههايى است كه يا از راه اعتقاد ما را از خدا جدا مى كند يا از راه صفات ذميمه ، كه عبارتند از كفر،^(1029) شرك ،^(1030) نفاق ،^(1031) هواهاى نفسانى ^(1032)، ظلم ،^(1033) گناه ^(1034) و جرم و كسانى كه گمراهند^(1035) و گمراه مى كنند و مانع از راه خدا مى شوند و راه جاهلان ^(1036) و در نهايت شيطان ^(1037) كه اساس ضلالت مى باشد، و در مقابل ، تمامى راههايى كه امر به تبعيت از آن شده ايم بر محور صراط مستقيم قرار دارد و ما را به حقيقت آن مى رساند مانند راه منيبين و بازگشت كنندگان به حق تعالى ، و اتبع سبيل من اناب الى ^(1038) *((*و راه كسى را كه به من رجوع مى كند، تبعيت كن *))* انا به رجوع مكرر را مى گويند و به آن كسى كه در تمامى امور به خداوند رجوع مى كند، در هستى و شئون آن ، منيب گفته مى شود و اين راه انبياء عليهم السلام است از جمله حضرت ابراهيم ^(1039) و پيامبر^(1040) عليهماالسلام .

بنابراين انسان در اين عالم فقط يك خط مستقيم براى رسيدن به نتيجه وجوديش دارد و آن خطى است كه خالق او برايش ترسيم كرده و شامل راههايى مى شود كه او را در اين خط قرار مى دهد، لكن قرآن كريم پس از توجه انسان به اين خط مستقيم و تبعيت از آن ، راههاى ديگرى را با اوصاف خاصى براى او ثابت كرده است ، قد جاءكم من الله نور و كتاب مبين يهدى به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و يخرجهم من الظلمات الى

/ 221