بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
بدون وابستگى دارد به گونه اى كه اين موجودات وابسته نشانه آن موجود بى نياز مى باشند و اين نشانه بودن آنى از وجودشان جدا نمى شود. قرآن كريم نيز اين حقيقت را تاءييد كرده و نسبت به موجودات با عبارات آيه ، آيات ، آياتنا، آياته و آياتى تعبير مى كند و مى فرمايد: ان افى خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار لآيات لاولى الالباب ^(1068) *((*همانا در خلقت آسمانها و زمين و پشت سرهم آمدن شب و روز نشانه هايى براى صاحبان مغز است *))*.
آشكارى نشانه بودن موجودات
قرآن كريم در عين حالى كه موجودات را نشانه حق تعالى معرفى كرده است لكن بيان مى كند نشانه بودن آنها براى هر كسى كه به هر نحو با آنها برخورد كند نمى باشد بلكه بايد زمينه فكرى و روحى خاصى داشته باشد تا آنها را بررسى كرده و از آنها استفاده فكرى و روحى در راه تعالى جانش كند و آنها كسانى هستند كه تعقل ^(1069) و تفكر^(1070) كنند و عقل ^(1071) خود را به كار گرفته تا به علم ^(1072) و فهم ^(1073) رسيده و سپس ايمان ^(1074) آورده و آن را با تقوا^(1075) و شكرگزارى ^(1076) پياده كرده و به يقين ^(1077) برسند و قهرا كسى كه اين گونه باشد قاصد خداوند متعال بوده كه با هر چيزى كه مواجه مى شود از آن عبور كرده و توجه به خداوند كرده و به آيات و سخنانى كه از طريق انبياء عليهم السلام بر او القاء مى شود گوش جان قرار داده و عقلش بارورتر شده و آن را پياده مى كند، قرآن كريم مى فرمايد: ان تسمع الا من يؤ من بآياتنا فهم مسلمون ^(1078)، *((*نمى توانى بشنوايانى مگر كسانى را كه به آيات ما ايمان آورده پس تسليم شوند*))* چنين كسانى از هر چيزى عبرت گرفته و استفاده عقلانى و روحى مى كنند و به روشناييهايى مى رسند، على عليه السلام مى فرمايد: فانما البصير من سمع فتفكر و نظر فابصر و انتفع بالعبر ^(1079)، *((*پس انسان بينا كسى است كه بشنود و تفكر كند و ببيند تا بينا شود و با عبرتها نفع برد*))* و نيز مى فرمايد: من ابصر بها بصرته ^(1080)، *((*كسى كه به واسطه دنيا ببيند - آن را آيه بداند - دنيا او را بينا مى كند*))* و نيز مى فرمايد: ان فى كل شى ء موعظة و عبرة لذوى اللب و الاعتبار ^(1081)، *((*همانا در هر چيزى موعظه و اعتبار است براى صاحبان عقل و عبرت گيرى *))* اما اگر كسى قواى درونى و عقلانى خود را به طور صحيح به كار نگيرد از آنها استفاده نكرده و آنها را ضايع و باطل گردانيده است و به ضدش مبدل كرده و راهى به كمال مطلق پيدا نمى كند، از اين جهت قرآن كريم از اين افراد به مردگان تعبير مى كند كه نه مى شنوند و نه مى بينند و نه تفكر دارند و نه تعقل ، و مى فرمايد: انك لاتسمع الموتى و لاتسمع الصم الدعاء اذا ولوا مدبرين و ما انت بهادى العمى عن ضلالتهم ^(1082)، *((*اى پيامبر! نمى توانى مردگان را بشنوايانى و نمى توانى به كرها دعا را بشنوايانى وقتى برمى گردند در حال پشت كردن ، و نمى توانى كوران را از گمراهيشان هدايت كنى *))* و درباره ايشان مى فرمايد: قل انظروا ماذا فى السموات و الارض و ما تغنى الايات و النذر عن قوم لايؤ منون ^(1083)، *((*بگو اى پيامبر! ببينيد چه چيز در آسمانها و زمين است و بى نياز نمى كند آيات و بيم دهنده ها از گروهى كه ايمان نمى آورند*))* و ايشان را بدتر از چهارپايان معرفى مى كند.^(1084)
ظهور آيات براى قاصدين خداوند
از بيانات گذشته استفاده شد كه نشانه بودن موجودات از خداوند متعال براى كسانى است كه ابزار درك خود را در برخورد با آنها به طور صحيح به كار گرفته و به مقتضاى آن درك به طرف خداوند متعال رفته و او را قصد كنند همان طور كه خداوند متعال مى فرمايد: و الله اخرجكم من بطون امهاتكم لاتعلمون شيئا و جعل لكم السمع و الابصار و الافئدة لعلكم تشكرون ^(1085)، *((*خداوند شما را از شكم مادرانتان بيرون آورد در حالى كه چيزى نمى دانستيد و براى شما گوش و ديدگان و دلها را قرار داد شايد شكرگزار باشيد*))* شكرگزارى انسان در رابطه با اين قوا همان است كه گفته شد و چنانچه شكرگزار نعمتهاى الهى شد و از نشانه هاى درونى خود و نشانه هاى بيرونى موجودات و انبياء و مواعظ و عبرتها براى رسيدن به خداى متعال استفاده كرد و در خود آنها توقف نكرد، خداوند نشانه هاى ديگرى را از خود و اوصاف جمال و جلالش كه براى هر كسى قابل ظاهر شدن نيست براى ايشان ، آشكار مى كند همان طور كه على عليه السلام درباره متقين مى فرمايد:*((*بندگان خدا، همانا از محبوب ترين بندگان خدا به سوى او بنده اى است كه خداوند او را بر خويش كمك كرده پس حزن و اندوه را - نسبت به آينده - شعار خود كرده و خوف و ترس - از گذشته - را پوستين خود نمود، پس چراغ هدايت در قلبش تابيده و وسايل پذيرايى اعمال صالح - مهمانى را براى روزى كه بر آن نازل مى شود