سیمای مخبتین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیمای مخبتین - نسخه متنی

محمود تحریری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سوء استنقذتنى منه ابدا، اللهم لاتكلنى الى نفسى طرفة عين ابدا ^(1254)، *((*خدايا؛ آنچه به من دادى از من مگير، خدايا هيچ گاه خوشحال مكن دشمن و حسودم را به واسطه گرفتارى كه بر من وارد مى شود، خدايا، هيچ گاه مرا در امر بدى كه از آن نجاتم دادى ، رهايم مكن ، خدايا؛ هيچ گاه به اندازه يك چشم بر هم زدن مرا به خودم وامگذار، ام سلمه با ديدن حالت حضرت و شنيدن اين دعاها به گريه مى افتد و عرض مى كند: پدر و مادرم فدايت ، شما با اين جلالت قدر و قرب به حق اين گونه هستيد؟ حضرت فرمودند: اى ام سلمه ؛ چه چيزى مرا ايمن مى كند و حال آنكه خداوند متعال حضرت يونس بن متى را به اندازه چشم بر هم زدنى به خودش رها كرد و آن گونه شد*))*.

امام صادق عليه السلام نيز شبيه دعاى آخر را دارند و به آن اضافه مى كنند: *((*لا اقل من ذلك و لا اكثر ^(1255)، *((*نه كمتر از يك چشم بر هم زدن و نه بيشتر مرا به خودم وامگذار*))* سپس راوى از حضرت سؤ ال مى كند: آيا حضرت يونس با آن حالت به كفر رسيد؟ حضرت فرمود: خير، ولكن مردن بر آن حالت هلاكت بود) البته بايد توجه داشت كه به خود واگذار شدن انبياء عليهم السلام را ما با اين دركهاى عادى بلكه بالاتر از آن نيز نمى توانيم بفهميم زيرا مقامات معنوى ايشان قابل درك براى هر كسى نيست ، آن وقت ايشان با آن مقام قرب كه به خود واگذار مى شوند نيز قابل درك براى همگان نمى باشد شايد ايشان با آن مقام قرب كه به خود واگذار مى شوند نيز قابل درك براى همگان نمى باشد شايد اين معنا به لحاظ استمرار توجهات توحيدى ايشان باشد كه استمرار توجهشان به مقام ولايت الله در تمامى شئون زندگى ، لحظاتى قطع مى شود نه اينكه اعتقادشان نسبت به اين حقيقت از بين برود، از اين جهت راوى مى گويد: آيا حضرت يونس - نعوذ بالله - كافر شد؟ حضرت فرمودند: خير، بلكه وقفه اى در توجهش رخ داد، و به لحاظ باطن امر است كه امام باقر عليه السلام فرموده است : *((*حضرت يونس عليه السلام مقام ولايت على بن ابيطالب عليه السلام را منكر شد^(1256)*))* يعنى مقام ولايت على عليه السلام كه همان ولايت الله است ، زمام تمامى امور را دائما قائم به خداوند متعال مى داند، و حضرت يونس عليه السلام هنگام خبر دادن به وقوع عذاب بر قومش و سپس اطلاع به توبه ايشان و حتمى شدن عذاب و عدم وقوع آن ، مثل اينكه از سعه ولايت الهى و رحمت او غفلت كرد و دچار شكم ماهى شد و سپس در آن تنگنا و تاريكى دريا و شكم ماهى پرده غفلت نسبت به همان مقامش ، كنار زده شد و با تنزيه حق از نقص و محدوديت در ولايت و اقرار به ولايت تامه او - كه ولايت باطنى على عليه السلام همان ظهور ولايت تامه الهى است كه در واقع اين امت را براى رسيدن به آن دعوت مى كند - و اعتراف به تعدى از حد و اندازه خود كه نبايد چنين توجهى را مى كرد با گفتن : للّه للّه لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين ، خداوند توبه او را پذيرفت و به مقام قبلى او را برگرداند، بنابراين شايد به لحاظ چنين مرتبه اى باشد كه پيامبر اكرم و ائمه عليهم السلام روزانه استغفارهايى ^(1257) داشتند.

7- توبه از عدم اتصال توجه به خداوند: براى انسان در توجهش به حق تعالى مراتبى است كه قبل از اين اجمالا به آنها اشاره شد، بهترين آنها توجه قلبى است كه آن هم درجاتى دارد، براى اولياء الهى گاهى توجه متصلى به خداوند رخ مى دهد كه آنها را از فعاليتهاى عادى باز مى دارد و از آن به حالت غشوه تعبير مى شود، حقيقت توجه در چنين حالاتى ظهور مى كند هر چند فعاليتهايشان به امر خدا و براى او بوده و خود و كمالات نفسانى خود را مستند به او دانسته و از اين جهات غفلتى از حق تعالى ندارند لكن چنين اتصالى با اين فعاليتها برايشان نمى باشد و وقتى حالات عادى خود را با آن حالت غير عادى ملاحظه مى كنند آن را براى خود گناه مى دانند، اين مرتبه به نظر مى رسد كه برتر از همه مراتب گذشته است از اين جهت راوى از امام صادق عليه السلام سؤ ال مى كند از آن غشوه اى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله هنگام وحى پيدا مى كرد، حضرت مى فرمايد: *((*آن هنگامى بود كه بين آن حضرت و بين خداى متعال چيزى نبود، وقتى كه خدا بر او تجلى مى كرد، سپس فرمودند: آن نبوت است ^(1258)*))* اين حالت براى على عليه السلام نيز از خشيت الهى حاصل مى شده است همان طور كه ابوالدرداء آن را نقل مى كند^(1259) و از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه هنگام قرائت قرآن در نماز چنين حالتى برايش رخ داد و پس از بهوش ‍ آمدن سؤ ال شد: چه چيزى سبب عروض اين حالت شد؟ فرمود: *((*همواره آيات قرآن را قرائت كردم تا به حالى رسيدم مثل اينكه آن را از نازل كننده اش بدون واسطه شنيدم ^(1260)*))* شايد گريه هاى ائمه عليهم السلام و نيز نسبت دادن گناه به خود و طلب مغفرت كرد نشان از خداوند به لحاظ اين مرحله از توجه باشد كه جهتش هم دور افتادن از آن توجه متصل باشد و هم

/ 221