بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اظهار اشتياق باشد براى ظهور مجدد آن حالات ، همان طور كه از حضرت شعيب عليه السلام نقل شده است كه از محبت خداوند گريه كرد تا نابينا شد و خداوند بينائيش را تا چهار بار به او برگرداند، خداوند به او وحى كرد: *((*اى شعيب تا چه وقت اين گونه مى باشى ؟ اگر گريه ات از ترس از آتش است پس تو را از آن حفظ كردم و اگر به سبب شوق به بهشت است كه آن را مى دهم ، عرض كرد: اى خدا و مولاى من ! تو مى دانى كه گريه ام از ترس از آتش و شوق به بهشت نيست لكن محبت تو بر قلبم بسته شده است پس صبر نمى توانم بكنم تا تو را ببينم ، خداوند به او وحى كرد: اگر چنين است كليمم موسى بن عمران را خادم تو مى گردانم ^(1261)*))* و چون اين نحوه توجه با اشتغالات عادى سازگارى ندارد، اولياى الهى اظهار اشتياق به مرگ مى كردند زيرا با مرگ اين ارتباطات قطع مى شود و آن كسى كه زمينه اتصال در توجه به حق تعالى را داشته باشد به مقصود اصليش نائل مى شود و از اين جهت على عليه السلام مى فرمايد: والله لابن ابيطالب بالموت من الطفل بثدى امه ^(1262)، *((*به خدا سوگند فرزند ابوطالب ماءنوس تر است به مرگ از طفل به پستان مادرش *))* و نيز مى فرمايد: و انى الى لقاء الله لمشتاق ^(1263)، *((*و يقينا من به لقاى خداوند مشتاقم *))*.
شرايط قبولى توبه
اين بحث از جهاتى حائز اهميت است هم از جهت عملى و هم از جهت اخلاقى و هم از جهت اعتقادى يعنى به علماى فقه و اخلاق و كلام مرتبط مى شود لكن هر كدام از دريچه خاص خود از آن بحث مى كند علم فقه از جهت عملى بحث مى كند كه لازمه صحت توبه تدارك عمل است يا خير؟ و علم اخلاق از جهت تاءثير روحى آن بحث مى كند و علم كلام از اين جهت كه آيا اساسا توبه امكان قبول شدن دارد يا خير؟ و قبول شدن آن تاءثير در از بين رفتن عقاب مى كند يا استحقاقا عقاب نفى مى شود؟ لكن بحث ما اينجا اجمالا از جهت علمى آن است با توجه به روايات مربوط به آن ، و با توجه به مراتب توبه ، شرايط هر مرتبه با ديگر مراتب فرق دارد، نسبت به مرتبه اول كه توبه از كفر و شرك بود، قبول شدن آن شرطى جز دست برداشتن واقعى از اعتقاد كفرآميز و شرك آلود ندارد همان طور كه امام باقر عليه السلام فرمود: *((*رسول خدا صلى الله عليه و آله يكى از يهوديان را دعوت به اسلام كرد و پس از اقرار به شهادتين ، آن شخص فوت كرد، آن حضرت به اصحابش دستور داد كه او را غسل داده و كفن كنند سپس بر او نماز خواند و فرمود: ستايش براى خدايى است كه يك نفر را به واسطه من از آتش نجات داد^(1264)*))* البته انسان مرتد با اقسامش ، احكام فقهى خاصى دارد كه بايد به رساله عمليه رجوع كرد.و همچنين نسبت به توبه از عقايد انحرافى شرط اوليه اش دست برداشتن از آنهاست همان طور كه روايت كسى كه از اهل بيت بود و به ولايت اهل بيت عليهم السلام اقرار كرد و سپس وفات كرد، گذشت امام صادق عليه السلام درباره اش فرمود: *((*شخصى است از اهل بهشت راوى تعجب مى كند كه او جز اقرار به ولايت كار ديگرى انجام نداد، حضرت فرمود: از او با آن وضعش چه مى خواهيد؟ به خدا سوگند وارد بهشت شد^(1265)*))* البته اگر او زنده مى ماند بايد مطابق وظايف شيعيان عمل مى كرد، اين مرتبه نيز ممكن است احكام فقهى خاصى داشته باشد كه بايد به نظريه فقها مراجعه كرد.اما شرط قبولى توبه از گناهان اجمالا پس از انجام آنها و تصميم جدى بر ترك آنها، اگر گناه در اثر ترك واجبى باشد چه حق الله و چه حق الناس بايد آن را تدارك كرد، آن طورى كه به نظر فقها لازم است مراعات شود، و اگر گناه در اثر انجام كار حرامى باشد، استغفار و سپس انجام اعمال صالح كافى است البته اگر كار حرام آثار وضعى را در بر داشته باشد مانند دزدى ، گرفتن ربا و رشوه و وارد كردن ضرر مالى و جانى به كسى ، بايد مطابق نظر فقها، جبران نيز بشود از اين جهت شخصى در حضور على عليه السلام استغفار مى كرد حضرت به او فرمود: *((*مادرت به عزايت بنشيند آيا مى دانى استغفار چيست ؟ استغفار درجه عليين است كه بر شش امر تكيه مى كند، اولش : پشيمانى بر آنچه گذشته است ، و دوم آنكه عزم داشته باشى كه آن را هيچ گاه