بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
تجديد مى شود در اين هنگام موفقيت براى كارهاى خيرى كه از آن محروم شده بود، پيدا مى شود مانند محروميت ^(1291) از نماز شب .3- گشايش در رزق : امور اين عالم مبتنى بر اسباب و مسببات است لكن اين اسباب و مسببات گاهى عادى است و همگان مى توانند آنها را درك كرده و بشناسد و گاهى غيرعادى است ، از نظر^(1292) كتاب و سنت ايمان و تقوى يكى از اسباب گشايشهاى مادى و نزول بركات از آسمان و زمين است و در برابر، گناه يكى از اسباب باطنى محروميت از رزق و ممنوعيت از بركات آسمان و زمين است همان طور كه امام باقر عليه السلام مى فرمايد: ان الرجل ليذنب الذنب فيدرا عنه الرزق و تلا هذه الآية : اذ اقسموا ليصر منها مصبحين و لايستثنون فطاف عليها طائف من ربك و هم نائمون ^(1293)، *((*همانا انسان گناهى انجام مى دهد و رزق از او دفع مى شود، و اين آيه را خواندند: هنگامى كه قسم خوردند - صاحبان باغ - صبحگاهان حتما درختها را قطع مى كنيم و استثنا نكردند - انشاء الله نگفتند يا سهم فقرا را جدا نكردند - پس در حالى كه خواب بودند آتشى از طرف پروردگارت بر باغ گردش كرد*))* اين آيه كه حضرت استشهاد كردند دنباله دارد.^(1294) خلاصه آنكه همان طور كه گناه نوعا موجب محروميت از رزق مى شود، ايمان و عمل صالح يكى از اسباب گشايش در رزق مى شود و توبه يكى از آنهاست از اين جهت حضرت هود عليه السلام به قومش مى فرمايد: و يا قوم استغفروا ربكم ثم توبوا اليه يرسل السماء عليكم مدرارا و يزدكم قوة الى قوتكم ^(1295)، *((*اى قوم ، طلب مغفرت كنيد از پروردگارتان سپس به او رجوع كنيد تا آسمان بارانش را بر شما سرازير كند و بر قوتتان افزوده شود*))* و در آيه ديگر مى فرمايد: *((*با استغفار و توبه به بهره مندى نيكو مى رسيد و به امور زيادتر نيز نايل مى شويد^(1296)*))* البته گناهان اجتماعى نوعا موجب اين محروميتها مى شود - همان طور كه در بحثهاى گذشته متذكر شديم -، توبه اجتماعى نيز لازم دارد مانند قصه بالا كه امام عليه السلام به آن استشهاد كردند هر چند يك نفر از صاحبان باغ آنها را ارشاد كرد لكن چون باغ براى هر پنج نفر بود و آنها چون تصميمى گرفتند بلا به طور عموم آمد و براى جبران ، توبه تمامى آنها لازم بود و از عبدالله بن مسعود نقل شده كه گويد: *((*به من خبر رسيده است كه ايشان اخلاص پيدا كردند و خداوند صدق ايشان را شناخت صدقشان را ظهور دادند - و باغ آنها را به باغى تبديل كرد كه درخت انگور داشت و به گونه اى رشد داشت كه يك شاخته آن را شترى حمل مى كرد^(1297)*))*.4- قطع عذاب دنيايى : آن طور كه از كتاب و سنت استفاده مى شود، خداوند براى تنبه و بيدارى بشر از خواب غفلت و رجوع به خودش و پيدا كردن شخصيت حقيقى دوباره انسانى ، عذابها و عقوبتها را در دنيا براى گناهان مقرر فرموده است چه عقوبتهاى فردى يا اجتماعى ، كه پس از اتمام حجت ، آن عقوبتها نازل شده و آن افراد يا افراد ديگر آنها را ديده و عبرت بگيرند و براى برطرف شدن اين عقوبتها نيز راهكارى مقرر فرموده و آن گشودن در توبه بروى بندگان مى باشد - البته ارتباط هر گناه با عقوبت خاص را ما نمى دانيم و با اين علوم عادى نيز نمى توان فهميد فقط خداوند متعال و هر كس كه او تعليمش دهد مى دانند - نزول عذاب گاهى به گونه اى بوده است كه يك قوم را از بين مى برده كه به آن عذاب استيصال گويند مانند قوم عاد^(1298) و ثمود و اين قسم از عذاب در امتهاى قبل از اسلام به صورت سنت الهى درآمده بود و گاهى قرآن كريم براى هشدار اين امت ، مى فرمايد: *((*و اگر برگردند و طغيان كنند، پس يقينا سنت اقوام اوليه گذشت ^(1299)*))* و نيز مى فرمايد: *((*پس آيا جز سنت اقوام اوليه را انتظار مى كشند؟ پس هرگز براى سنت خداوند تبديل نمى يابى و هرگز براى سنت او دگرگونى نمى يابى ^(1300)*))* البته خداوند متعال به بركت وجود نبى اكرم صلى الله عليه و آله اين نوع عذابها را از اين امت برداشته است حتى از كفار و مشركين و منافقين ، مى فرمايد: و ما كان الله ليعذبهم و انت فيهم ^(1301)، *((*و خداوند ايشان را عذاب نمى كند در حالى كه تو در ميان ايشانى - پيامبر ايشانى -*))* در عين حال خداوند يك امان ديگرى براى تمامى ملتها و بويژه اين دين ^(1302) قرار داده است كه با تمسك به آن نه تنها از نزول عذاب پيشگيرى مى شود بلكه پس از وعده اجمالى به نزول عذاب نيز مى توان به واسطه آن ، عذاب را برطرف كرد و آن توبه و استغفار است ، از اين جهت نسبت ^(1303) به قوم حضرت يونس على نبينا و آله و عليه السلام پس از وعده اجمالى به نزول عذاب ، در آستانه آن : قومش توبه دسته جمعى كردند و خداوند عذاب را از ايشان برطرف كرد و پس از آن ، حضرت يونس عليه السلام برگشت و به هدايتش ادامه داد.